> مقالات موضوعی > موفقیت مالی و شغلی > تفریح و تامل مالی و مدیریتی > داستانهای مدیریتی > مشاهده مقاله جهت ارسال به چند نفر، نام و ایمیل گیرندگان با کاما { ، } جدا شوند. نام فرستنده: * ایمیل فرستنده: نام گیرنده(گان): * ایمیل گیرنده(گان): * متن پیام: * کد امنیتی: آیا شما عضو گروه 99 هستید؟ پادشاهی که بر یک کشور بزرگ حکومت میکرد، باز هم از زندگی خود راضی نبود. اما خود نیز علت را نمیدانست. روزی پادشاه در کاخ قدم میزد. هنگامی که از آشپزخانه عبور میکرد، صدای ترانهای را شنید. به دنبال صدا، پادشاه متوجه یک آشپز شد که روی صورتش برق سعادت و شادی دیده میشد. عضویت در تیم متفکران در طرح همراه با تیم اعتبار هدیه بگیرید و مشارکت کنید کلیک کنید... در طرح همگام با تیم با اعتبار هدیه، از خدمات ویژه استفاده کنید کلیک کنید... در طرح همیار با تیم در بازارکار حسابداری و مالی بدرخشید کلیک کنید... در طرح همکار با تیم خدمات مالی و حسابداری خود را معرفی کنید کلیک کنید... پادشاه بسیار تعجب کرد و از آشپز پرسید: چرا اینقدر شاد هستی؟ آشپز جواب داد: قربان، من فقط یک آشپز هستم، تلاش میکنم تا همسر و بچهام را شاد کنم، ما خانهای حصیری تهیه کردهایم و به اندازهی کافی خوراک و پوشاک داریم، بدین سبب من راضی و خوشحال هستم. پس از شنیدن سخن آشپز، پادشاه با نخستوزیر در این مورد صحبت کرد. نخستوزیر به پادشاه گفت: قربان، این آشپز هنوز عضو گروه ۹۹ نیست. اگر او به این گروه نپیوندد، نشانگر آن است که مرد خوشبینی است. پادشاه با تعجب پرسید: گروه ۹۹ چیست؟ نخستوزیر جواب داد: اگر میخواهید بدانید که گروه ۹۹ چیست، باید کاری انجام دهید، یک کیسه با ۹۹ سکهی طلا جلوی در خانهی آشپز بگذارید، به زودی خواهید فهمید که گروه ۹۹ چیست. پادشاه بر اساس حرفهای نخستوزیر فرمان داد یک کیسه با ۹۹ سکهی طلا را جلوی در خانهی آشپز قرار دهند. آشپز پس از انجام کارها به خانه بازگشت و جلوی در کیسه را دید. با تعجب کیسه را به اتاق برد و باز کرد. با دیدن سکههای طلایی ابتدا متعجب شد و سپس از شادی آشفته و شوریده گشت. آشپز سکههای طلایی را روی میز گذاشت و آنها را شمرد. ۹۹ سکه؟ آشپز فکر کرد اشتباهی رخ داده است. بارها طلاها را شمرد. ولی واقعا ۹۹ سکه بود. او تعجب کرد که چرا تنها ۹۹ سکه است و ۱۰۰ سکه نیست. فکر کرد که یک سکهی دیگر کجاست؟ شروع به جستجوی سکهی صدم کرد. اتاقها و حتی حیاط را زیر و رو کرد. اما خسته و کوفته و ناامید به این کار خاتمه داد. آشپز بسیار دلشکسته شد و تصمیم گرفت از فردا بسیار تلاش کند تا یک سکهی طلایی دیگر به دست آورد و ثروت خود را هر چه زودتر به یک صد سکهی طلا برساند. آن شب تا دیر وقت کار کرد. به همین دلیل صبح روز بعد دیرتر از خواب بیدار شد و از همسر و فرزندش انتقاد کرد که چرا او را بیدار نکردهاند . آشپز دیگر مانند گذشته خوشحال نبود و آواز هم نمیخواند. او فقط تا حد توان کار میکرد. پادشاه نمیدانست که چرا این کیسه چنین بلایی بر سر آشپز آورده است و علت را از نخستوزیر پرسید. نخستوزیر جواب داد: قربان، حالا این آشپز رسما به عضویت گروه ۹۹ درآمده است. اعضای گروه ۹۹ چنین افرادی هستند، آنان زیاد دارند اما راضی نیستند، تا آخرین حد توان کار میکنند تا بیشتر به دست آورند، میخواهند هر چه زودتر یکصد سکه را از آن خود کنند و این علت اصلی نگرانیها و دردهای آنهاست. آنها به همین سادگی شادی و رضایت را از دست میدهند و اعضای گروه ۹۹ نامیده میشوند. ثبت نام و عضویت میز کار لینک های مفید خدمات حَسمان ارتقاء سواد مالی در حَسمان خدمات ویژه حسابداران ارتقاء حرفه ای در حَسمان خدمات ویژه مدیران طرح پویش سواد اندوزی مالی دوره های آموزشی lms عضویت ویژه حسمان مشارکت و دعوت از دوستان همیار با تو همیار دانش آموز طرح پویش سواد اندوزی مالی آموزش سواد مالی مقدماتی نبض بازار دیده بان بازار هوای بازار دوره آموزشی بهینه نگر همیار شغلی حسابدار دیکشنری تخصصی حسابداری ثبت رزومه دوره های آموزشی توسعه نگر طرح توانمند سازی ایستگاه خبر حسابداری مدار خبر کار و دانش ثبت آگهی استخدام دوره های آموزشی مدیران همیار دانش آموز طرح پویش سواد اندوزی دوره های آموزشی همراه با تیم همراه با تیم همراه با تیم مقاله های مرتبطمدیریت بحرانانتخاب هدف مسیر مستقیم!مدیر حاضر جوابابتکار علی اکبر رفوگرانیک خاطره جالب از یک مدیر و یک کارگر ژاپنی دیدگاه کاربران نام: پست الکترونیک: * متن: * کد امنیتی: *