تبلیغ شماره 1
بازگشت به پورتال مرکزی

کسی که تصمیم بخردانه می گیرد، باید بتوانـد عقایـد و نظـرات مختلـف را در هـم آمیـزد. زیـراخلاقیت برای او این امکان را به وجود می آورد که بتواند مساله را به صورت کامل مورد ارزیـابی قرار دهد و آن را درک کند.

 

خلاقیت از جمله موهبت هایی است کـه وی را در شـناخت راه حـل های ممکن یاری می کند.

 

خلاقیت های بالقوه

بسیاری از افراد دارای خلاقیت های بالقوه هستند، ولی به هنگـام رویـارویی بـا یـک مسـاله (بـه هنگام تصمیم گیری) نمی توانند از این توانایی های بالقوه خود استفاده کنند. فرد بـرای ایـن کـه بتواند از این موهبت یا قدرت خلاق بالقوه خود استفاده کند، باید از گیرودار مسائل روانی نجـات یابد و شیوه اندیشیدن درباره مساله را به روش های گوناگون بیاموزد.

انسان ها از نظرداشتن خلاقیت های ذاتی، متفاوت اند. انسان های نابغه از جمله کسانی هستند که خلاقیت های استثنایی دارند. جای هیچگونه شگفتی نیست که ایـن موهبـت، بسـیار نـادر اسـت.

 

تحقیقات نشان داده اند که تعداد افراد خلاق استثنایی به بیش از یک درصـد جامعـه نمـی رسـد. نتایج بیانگر این است که اکثر ما دارای خلاقیت بالقوه هستیم. مشروط براین که شـیوه اسـتفاده ازآن را بدانیم.

 

راه هایی برای تقویت خلاقیت به کمک برخی را ه ها می توان خلاقیت را در افراد مختلف تقویت نمود. ازجمله:

 

الف- آموزش: شواهد بیانگر این واقعیت است که اگر به فردی آموزش خلاقیت داده باشند و به او آموزش دهند که چگونه از رفتن به مسیرهای مشخص اجتناب نماید، می تواند عقایـد ویـژه ای را ارائـه نمایـد (خلاقیت). آموزش مستقیم بر پایه این واقعیت قرار دارد که افراد تمایـل دارنـد راه حـل هـای آشـکار را بـه راحتی بپذیرند و همین امر مانع از این می شود که از توانـایی هـای بـالقوه خـود اسـتفاده کننـد. بنابراین تنها بیان این مطلب که راه حل های خلاق را باید جست و جو کـرد، افـراد را وادار مـی کند (آن ها را تشویق و ترغیب، می نماید) که در صدد ابراز عقاید و نظرات جدیـد برآینـد. ولـی اگر پیوسته به فرد تلقین کنند که او همیشه در پی راه های جدید، بدیع و خـلاق اسـت، احتمـالا فرد مزبور راه های متعددی را که منحصر به فرد باشند، ارائه خواهد کرد.

 

ب- گوش دادن: فردی که از موهبت گوش دادن برخوردار باشد، می تواند متوجه ویژگی های عمده راه حل هـای سنتی شود. هر راه حلی مورد توجه قرار می گیرد و سپس سعی می شود تا آنجا که امکـان پـذیر است مورد تغییر واقع شود. هیچ نظر یا عقیده ای رد نمی شود، هیچ موضوعی کم اهمیـت تلقـی نمی شود و چون فرد تصمیم گیرنده به همه نظرات توجه کرده و همه حرف ها را شنیده، از تمام محدودیت هایی که بر مساله تحمیل شده است، آگاه می شود. سپس درصدد برمـی آیـد مناسـب ترین راه حل را انتخاب کرده و بقیه را نادیده انگارند.

 

ج- راه میان بر و مسیر مستقیم: می توان با رفتن از راه میان بر به نتیجه رسید و خلاقیت خود را ابـراز داشـت. ایـن شـیوه اقـدام جایگزین اندیشه ای سنتی می شود که مسیر مستقیم یا عمودی را می پیمود و مراحل یکـی پـس از دیگری طی می شدند تا نتیجه نهایی به دست می آمد.

رفتن مسیر مستقیم، یک شیوه اندیشه بخردانه به حساب می آید، زیرا فرد در هـر مرحلـه ای کـه قرارگیرد، آن را اقدامی درست، مناسب و بجا می داند و با چیزهایی سروکار می یابـد کـه ذیـربط هستند. ولی هنگامی که فرد راه میان بر می رود، به امور کم اهمیت هم می اندیشد و سـعی نمـیکند تا الگویی ارائه دهد، بلکه الگویی را بازسازی می کند. پیمـودن ایـن مرحلـه، ترتیـب خاصـی ندارد.

 

برای مثال، زمانی که کسی برای حل مساله، کار را از انتها شروع کند و نه ازآغاز، به نقطـه های می رسد که دارای چندین مسیر (در آغاز) است. در ایـن فراینـد لازم نیسـت کـه هـر یـک ازمراحل، مرحله ای درست، مناسب و یا صحیح باشد. درواقع، در برخـی مـوارد شـاید لازم باشـدبرای رسیدن به مقصد از راه های نادرست برود، ولی نتیجه درست و مناسب را جلـوی چشـمان خود را ببیند.

سرانجام این شیوه اندیشه، راه میان بر به اطلاعات ذیربط متکی نیست. از روی عمـد از اطلاعـات بی ربط و تصادفی استفاده می شود و فرد می کوشد برای ارائه راه حل، از راهی جدید برود.

 

 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی
Web Analytics