ابعاد و معیارهای ارتباط مؤثر  

 یکی از آن ها توانایی بیان احساسات است. یکی از روش های خوب برای این کار، استفاده از ضمیر اول شخص است برای مثال من از دست تو ناراحت هستم.

قسمت دوم یک ارتباط موثر، پذیرش احساسات دیگران و احترام به حق دیگران برای بیان احساسات و عواطف است. برای مثال اگر کسی به ما بگوید از کاری که کردی بسیار ناراحت شدم، می توانیم این احساس را بپذیریم چون بسیار صادقانه بیان شده است.

قسمت سوم یک ارتباط موثر، توانایی ارتباط روشن است. این توانایی هنگامی که رساندن اطلاعات صحیح مطرح است، ضرورت بیشتری می یابد مانند ارائه راهنمایی و دستور العمل، انجام یک تکلیف و آموختن مهارتی جدید.

قسمت چهارم توانایی ابراز وجود است یعنی ایستادگی بر آنچه که آن را باور داریم و در پی آن هستیم. برای برقراری یک ارتباط درست اولین گام گوش کردن و توجه به صحبت های دیگران است.

معیارهای ارتباط مؤثر

درک

درک به این معناست: «دریافت صحیح محتوای محرک مورد نظر». بر این اساس، می توان گفت کسی از نظر ارتباطی دارای مهارت است یا به گونه ای مؤثرعمل می کند که دریافت کننده ی پیام درکی صحیح از احساس او و آن چه می خواهد به دیگری منتقل کند داشته باشد.

لذت

در زندگی اجتماعی، اغلب مراودات ما از این رو صورت می گیرد که زندگی بهتری داشته باشیم و همین ارتباطات محافظ روابط انسانی است. از طریق این ارتباطات، می کوشیم با دیگران پیوندی محکم تر برقرار کرده و از زندگی خود لذت ببریم. 

این که به چه میزان ازارتباطمان لذت می بریم، بسته به احساسی دارد که نسبت به طرف مقابل خود داریم. احساس لذت تنها مربوط به ارتباطات میان فردی نمی شود، بلکه در ارتباطات عمومی هم مد نظر است وچنانچه ارتباطات عمومی هم همراه با احساس لذت باشد، بادوام تر خواهد بود.