تبلیغ شماره 1
بازگشت به پورتال مرکزی

روی سخن با کسانی است که قبول دارند مشکلی در سیستم مدیریت پول و زندگی مالی‌شان وجود دارد.ما نیاز داریم که از الفبا شروع کنیم، ابتدا باید خواندن و نوشتن را بیاموزیم و شروع به رشد کنیم.

 

فرض کنید ۱۰۰ میلیون من با خرید دلار و یا سکه به ۲۰۰ یا ۳۰۰ میلیون تبدیل شود. پس از آن چکار کنم؟ تحقیقات نشان داده که افراد زیادی که پولهای زیاد و بادآورده را ارث برده اند یا در لاتاری برنده شده اند، پس از چندی آرزوی زندگی قبلی خود را دارند پس به دست آوردن پول بادآورده ضامن شادکامی ما نیست.

 

 

نه. حرف اصلی این است که ما باید سواد مالی خود را افزایش دهیم، باید در این مورد آموزش ببینیم، این آموزش رشته های تحصیلی اقتصاد و حسابداری نیست، بلکه درک معنای پول، شادمانی، انتظار ما از زندگی شخصی و شغلی مان است. چقدر حاضریم برای افزایش سواد مالی هزینه کنیم؟ ما حاضریم برای رسیدن به شغلی که ممکن است در آینده برای ما پولساز شود، مقدار زیادی از سرمایه و وقت و عمر خود را در دانشگاه سپری کنیم ولی چقدر حاضریم برای رهایی از بیسوادی مالی خرج کنیم؟

 

چقدر حاضریم کتاب بخوانیم، در دوره های آموزشی شرکت کنیم، خودمان را برای نهادینه کردن عادتهای خوب تمرین دهیم؟

 

 

تاثیر اطرافیان و هم نشینان ما در موفقیت و توان اقتصادی ما

 

“شما میانگین پنج نفری هستید که بیشترین وقت خود را با آنها می گذرانید.” جیم ران

 

تاثیر متقابل را از دو منظر می توان در نظر گرفت مثبت یا منفی. به اطرافیان خود فکر کنیم، همکاران، دوستان، فامیل.

 

 

چه کسانی هستند که بیشترین وقت خود را با آنها می گذرانیم؟ پس از خواندن این جمله و تعمق بیشتر در روابطم با اطرافیان،  کشف! کردم که چقدر زندگی ما به هم شبیه است. چقدر حتی دغدغه هایمان به هم شبیه است. وضعیت مالی مان هم همینطور.

 

 

پس از این کشف بزرگ هم ترسی ناشناخته بر من حاکم شد هم امیدی فزاینده. و آن هم به خاطر تاثیر متقابلی است که بین ما و حلقه ی اطرافمان وجود دارد. اگر میانگین نفرات خود را بالا بکشند یا پایین روی سایرین هم تاثیر می گذارد و اتفاقا حرفهای همدیگر را بهتر می فهمند.

 

مثلا اتفاقی که خودم تجربه کردم، مساله بیمه عمر بود. پس از آنکه طرحی را از بیمه خریدم و مطرح کردم روی اطرافیانم تاثیر گذاشت. حالا با کسانی که کارهای مشترکی می کنیم حرفهای بیشتری دارم ضمن اینکه به اعتقاد من، استاندارد زندگی چند نفری که بیمه عمر خریده اند در آینده در سطح بهتری خواهد بود.

 

 

اما اگر این میانگین من را پایین نگه دارد چکار کنم؟ آیا می توانم برادر، پدر و یا همسر خود را عوض کنم؟ حتی جایگزین کردن همکار، همسایه و یا دوست نیز به سادگی امکان پذیر نیست. پس یا باید نا امید شوم یا اینکه شروع به بالا کشیدن یک نفر همراه خودم کنم تا به سطح بالاتری از زندگی برسیم.

 

 

البته در این زمینه می توان دو نظریه داد. ما با دو گونه ار افراد وقت می گذرانیم، نفراتی در دنیای واقعی و کسانی در دنیای مجازی.

 

 

راه حلی که من برگزیده ام این است که روی حلقه ی افراد مجازی که در اطراف من هستند متمرکز شوم. در انتخاب آنها محدودیت کمتری وجود دارد. مثلا اگر من تمایل به ارتقای کسب و کار خود دارم، روزانه وبلاگ پنج فرد موفق در این زمینه را می خوانم، یا پنج نویسنده ای که کارشان را می پسندم، یا پنج نفری که از زندگی کارمندی به استقلال مالی رسیده اند.

 

 

به نظر شما روش خوبی نیست؟ البته حلقه ی اطرافیان در دنیای مجازی خطرات بزرگی هم دارد و می تواند ما را به سطحی نگری برساند. ولی ما به جنبه ی خوب آن می نگریم.

 

 

اطرافیان شما در دنیای مجازی و یا واقعی چه کسانی هستند؟ شما تجربه ای از ارتقا و یا تنزل کیفیت زندگی خود به خاطر اطرافیان دارید؟

 

 

 

* آیا بیشتر بهتر است؟

بزرگتر می شویم، دوچرخه می خریم، به شهر بازی می رویم، عیدی می گیریم، رابطه ای بین شادی و پول در ذهن ما شکل می گیرد. حس فوق العاده ی خرید دوچرخه ی رویاهایتان را به یاد بیاورید.

 

 

پس از چندی صاحب درآمد می شویم، لوازم خانه، اتومبیل، سرویس طلا، مبلمان قسطی در صف خرید قرار می گیرند. پول در حال برطرف کردن نیازهای ماست و ما از پول بیشتر لذت می بریم. پای لوازم لوکس به زندگی مان باز می شود.

 

 

زندگی ما با کار بیشتر و پول بیشتر عجین می شود.

 

 

نشانه هایی پدیدار می شوند. چرا مثل سابق از خرج کردن پول هیجان زده نمی شویم؟ چرا اینقدر نگران از دست دادن دارایی هایمان شده ایم؟، چرا جای ما در کنار خانواده خالی است؟ و روزی این پرسش در ذهن ما نقش می بندد: آیا من خوشبختم؟

 

 

در ویلای شیک خود نشسته ایم و منحنی کامیابی ما به کمترین میزان خود رسیده است . حسرت روزهای دانشجویی را می خوریم که با جیب خالی در پارک قدم می زدیم و فقط شاد بودیم، حسرت مسافرتهای دسته جمعی با مینی بوسهای ابوطیاره. و نمی فهمیم که فرمول…. پول= شادی….، دیگر کار که نمی کند هیچ، بر علیه ما شمشیر کشیده است.

 

اکنون باید از خودمان بپرسیم، از دست من چه کاری بر می آید؟

 

در منحنی کامیابی یک نقطه ی بیشینه داریم. در این نقطه تمامی نیازها، تمامی اولیه ها و چندتایی لوازم لوکس داریم. پول خرج کردن برای ما شادی زیادی به همراه می آورد. مفهوم دیگر این نقطه، واژه ی جادویی کافی است.

 

کافی کلمه سحرآمیزی است که مقدار و اندازه ای ندارد ولی اگر آن را تشخیص ندهیم- آن هم به موقع – به احتمال زیاد در سراشیبی سقوط این منحنی قرار می گیریم.زمانی که کشف کنیم که چه میزان برای ما کافی است، منحنی کامیابی برای همیشه به رشد فزاینده خود ادامه می دهد. بله با خرج کردن پول به رشد خود ادامه می دهد.

 

حالا باید از خودمان بپرسیم آیا بیشتر بهتر است؟ اگر آری پس هر چه که دارم کافی نیست. بیایید به این جمله خوب فکر کنیم.

 

 

منبع

جارچی

 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

منصوره زحمتکش سردوراهی |   1395/10/06 21:38:36   |
1     0
حرف اصلی این مقاله این است که ما باید سطح مالی سوادمون رو افزایش دهیم
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
مهدیه میرجلیلی |   1396/08/03 22:19:30   |
0     0
آیا بیشتر بهتر است؟
همه ما شاید روزی فکر می‌کردیم که هرچقدر یک نفر مدت‌زمان بیشتری در شرکت سپری کند یعنی بیشتر از دیگران کار کرده است اما نتیجه تحقیقات خلاف این موضوع را ثابت کرده و نشان داده است که این طرز تفکر اشتباه است.

⏱افزایش ساعات کاری، نه‌تنها مقدار خروجی را افزایش نمی‌دهد بلکه باعث صدمه دیدن شرکت می‌شود؛ زیرا هرچقدر میزان استرس بالاتر برود، بر سلامت کارمندان بیشتر تأثیر می‌گذارد.

به‌جای افزایش میزان ساعات کاری مدیران باید به فکر راه‌هایی باشند که از طریق آن بتوانند تمرکز و کارایی کارمندان را در ساعات اداری افزایش دهند.
پس همیشه بیشتر داشتن بیشتر بودن بیشتر کارکردن دلیل بر بهتر بودن نیست . دلیل بر خوشبختی و آرامش نیست .
بیشتر داشتن خوب است اما به شرط آنکه مخل زندگی نشود
بیشتر داشتن خوب است به شرط آنکه لذت آرامش را از زندگیمان نگیرد .
بیشتر داشتن خوب است درصورتی که بتوانیم درست از آن بیشترها استفاده کنیم .تفاوت میان فرودست و فرادست، در نگرش ها است. فرادست کار خود را مهم می داند و با خشنودی که از این طریق فراهم می شود به آرامش دست می یابد.پس بهتراست نگرشمان رانسب به کافی یا ناکافی بودن تصحیح کنیم اینکه چه می خواهیم و چگونه بدست آوریم مهم است
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
حمیدرضا باقری بیداخویدی |   1396/09/07 13:50:08   |
0     0
ارزشگذاری سهم
در یک تقسیمبندی کلی دو رویکرد جهت تعیین قیمت
سهم عادی عنوان شده است:
1ـ تحلیل تکنیکی
2ـ تحلیل بنیادی
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
حمیدرضا باقری بیداخویدی |   1396/09/07 13:51:05   |
0     0
تحلیل تکنیکی مبتنی بر بررسی روند قیمت سهام و به نوعی
پیشبینی رفتار قیمت سهم براساس رفتار گذشته آن میباشد.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
حمیدرضا باقری بیداخویدی |   1396/09/07 13:51:52   |
0     0
تحلیل بنیادی مطرح شده است
که با تکیه بر توانایی کسب سود در دوره جاری و دورههای آتی،
مدلهای مختلف قیمتگذاری سهم را ارائه مینماید
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
حمیدرضا باقری بیداخویدی |   1396/09/07 13:52:39   |
0     0
مدل
تنزیل سود نقدی (DDM (و مدل سود باقیمانده (RIM (هر دو
در حیطه تحلیلهای بنیادی قرار داشته، و تشابه هر دو مدل
اتکاء آنها به مفاهیم مربوط به ارزش فعلی بوده فرض مشترک
هر دو مدل نیز “فرض ادامه فعالیت” شرکت میباشد.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
حمیدرضا باقری بیداخویدی |   1396/09/07 13:56:41   |
1     0
مدل تنزیل سود نقدی
در این مدل قیمت سهام عادی، برابر ارزش فعلی کلیه جریانات
نقدی حاصل از تحصیل سهم قلمداد میشود. دو جریان نقدی
حاصل از تحصیل سهم همانا:
1ـ جریان ساده سود نقدی و
2ـ مبلغ حاصل از فروش سهم میباشد.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
حمیدرضا باقری بیداخویدی |   1396/09/07 13:58:04   |
1     0
مدل سود باقیمانده
مدل سود باقیمانده ارزش سهم را برابر ارزش دفتـری سـهام
که از بابت سودهای باقیمانده تعدیل شده است میدانـد. سـود
باقیمانده به عنوان اختلاف بـین سـود دوره بـا هزینـه سـرمایه
تعریـف) ke = Cost of equity capital) سـهام صاحبان حقوق
میشود.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
حمیدرضا باقری بیداخویدی |   1396/09/07 13:58:44   |
1     0
مدل سود باقیمانده متشکل از دو مولفه میباشد:
1ـ ارزش دفتری سهم در زمان ارزشیابی
2ـ ارزش فعلی سودهای باقیمانده آتی
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
حمیدرضا باقری بیداخویدی |   1396/09/07 13:59:52   |
1     0
سـود نقـدی گـسترده
(Dividend Broad (مبتنی بر مفهوم CSR عبارت است از:
سود فراگیر:
ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام در آخر دوره – درآمدهای دوره +
ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام در اول دوره
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
حمیدرضا باقری بیداخویدی |   1396/09/07 14:12:35   |
1     0
محدودیت های EPS به شرح زیر است:

EPS مبتنی بر سود تاریخی است. مدیریت ممکن است در گذشته تصمیماتی گرفته باشد که سود جاری را افزایش دهد، ولی در آینده رشد سود کاهش یابد. بنابراین رشد EPS نمی تواند پیش بینی کننده قابل اتکایی برای نرخ رشد آتی باشد. به عبارت دیگر به کیفیت سود نیز باید توجه شود.
EPS بدون توجه به تورم محاسبه می شود. نرخ رشد واقعی EPSممکن است متفاوت از نرخ رشد اسمی آن باشد.
EPS متأثر از انتخاب روش های حسابداری و زمانبندی معاملات توسط مدیریت است و این امر بر مقایسه بین شرکتها تأثیر می گذارد.
با توجه به این که تغییر پذیری سود، نشانه ای از ریسک شرکت می باشد و باعث نوسان قیمت بازار سهام می گردد، مدیران تمایل به هموارسازی سود از طریق انتخاب روش های حسابداری و زمانبندی معاملات دارند. بنابراین EPS ممکن است متأثر از صلاحدید مدیران باشد.
EPS متأثر از ساختار سرمایه است. مثلاً تغییرات در تعداد سهام ناشی از صدور سهام جایزه (سود سهمی) بر مبلغ EPS دوره های جاری و گذشته تأثیر می گذارد و این مسئله مقایسه بین شرکتها را مشکل می نماید.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
سید مجتبی موسوی بفرویی |   1396/11/07 07:55:11   |
1     1
روی سخن با کسانی است که قبول دارند مشکلی در سیستم مدیریت پول و زندگی مالی‌شان وجود دارد.ما نیاز داریم که از الفبا شروع کنیم، ابتدا باید خواندن و نوشتن را بیاموزیم و شروع به رشد کنیم.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
سید مجتبی موسوی بفرویی |   1396/11/07 08:00:38   |
1     0
بعضی انسانها درزندگی طریق استفاده ازپول بلدنیستند باوجودداشت پول پس بایددراین زمینه اموزش ببینند اینجاسوادمالی به کمک می اید
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی
Web Analytics