تبلیغ شماره 1
بازگشت به پورتال مرکزی

گاهی وقتها که احساس اندوه می کردم، به این علت بود که خود را غیر از آنچه بودم می پنداشتم و سپس برای بدبختی و دردمندی آن اشخاص احساس تاسف می کردم. به طور مثال، خود را مدرس دانشگاهی می پنداشتم که به مقام استادی نرسیده و کسی حاضر نیست به سخنرانی های او گوش بدهد؛ یا کسی که فلان نافرهیخته درباره اش بدگویی می کند، یا فلان شایعه پراکن درباره اش دروغ و شایعه می سازد؛ یا عاشقی که شیفته دختری است که به او توجه نمی کند؛ یا بیماری که به واسطه بیماری خانه نشین شده است؛ و یا اشخاص دیگری که به مصیبت های مشابه مبتلا هستند. من هیچ یک از اینها نبوده ام، همه اینها پارچه ای هستند که از آن لباسی ساخته شده و من برای مدت کوتاهی آن را بر تن کرده ام، سپس، برای تعویض با تن پوش دیگری آن را کنار گذارده ام.

 

 

اما پس از تمام اینها خود من کیستم؟ مردی هستم که کتاب «جهان به مثابه اراده و تصور» را نوشته است، اثری که برای مشکل بزرگ هستی راه حلی ارائه کرده که شاید همه راه حلهای پیشین را بلا استفاده کند... من اینگونه مردی هستم و چه چیز می تواند در این سالهای اندکی که پیش رو دارد، مزاحم او باشد.

 

آرتور شوپنهاور

 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی
Web Analytics