تبلیغ شماره 1
بازگشت به پورتال مرکزی

لئوناردو داوینچی می‌گوید: عشقِ زیاد از شناخت عمیق شیء مورد علاقه فوران می‌کند، و اگر شما کمی آن شی را بشناسید تنها قادر خواهید بود کمی آن را دوست داشته باشید و یا اصلاً نداشته باشید.

 

زیگموند فروید توضیح می‌دهد: هیچ ارزش روانشناسانه‌ای در این گفته‌های لئوناردو یافت نمی‌شود. مطالبی که آنها دارا می‌باشند به وضوح باطل هستند، و خود لئوناردو هم به مانند ما می‌بایست از آن باخبر بوده باشد. این مطلب صحیح نیست که افراد تا هنگامی که با ماهیت اشیاء آشنا نشده‌اند و آن را مورد مطالعه قرار نداده‌اند.

 

چیزی که برآنند که احساساتی را بدان نسبت دهند، از دوست داشتن و یا متنفر بودن از آن احتراز می‌کنند. بلکه برعکس، آنها بی‌اختیار عشق می‌ورزند: آنها توسط محرک‌های عاطفی هدایت می‌شوند که هیچگونه ارتباطی با شناخت ندارند؛ و نتایج آنها به نوعی توسط اندیشه و تفکر تضعیف می‌شوند.

 

منظور لئوناردو تنها می‌تواند این بوده باشد که عشقی که توسط مردم روا داده می‌شود از سنخ عشق غیرقابل اعتراض و حقیقی نیست، فرد باید بگونه‌ای عشق بورزد که بتواند احساسات را کنترل کند و آن را تحت توجیه عقلی درآورد، و تنها پس از آنکه مورد سنجش خرد قرار گرفت می‌توان به آن میدانی آزاد اعطا کرد.

و بدین‌سان درمی‌یابیم که قصد دارد که به ما بگوید که این مصداق حالت خود او بوده و ارزش آن را دارد که دیگران هم، همچون خود او رویکردی به عشق و نفرت داشته باشند. و به نظر می‌رسد که در خصوص خود او این امر صادق بود، احساساتش کنترل شده و دست‌مایه انگیزه تحقیق بودند.

 

او نه عشق می‌ورزید و نه از چیزی انزجار داشت، ولی از خود می‌پرسید اصولاً اینکه باید عشق ورزید و متنفر بود از کجا آمده است، و مبین چیست. بنابراین ناچار شد با موضعی بی‌تفاوت در مقابل خیر و شر، زشتی و زیبایی ظاهر شود. در طی این کار تحقیقی، عشق و نفرت شکل خود را از دست دادند و تبدیل به یک دلبستگی عقلانی شدند.

 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی
Web Analytics