تبلیغ شماره 1
بازگشت به پورتال مرکزی

هوش هیجانی مجموعه‌ای از توانایی‌ها است که فرد می‌تواند بر اساس آن، انگیزه خود را حفظ کند، در مقابل ناملایمات پایداری کند.

همچنین هوش هیجانی باعث تکانش‌ها و حالات هیجانی شدید خود را کنترل و تنظیم کند، به موقعیت‌ها و ناملایمات زندگی پاسخ منطقی بدهد و نگذارد پریشانی خاطر، قدرت فکر او را خدشه‌دار سازد. هم‌چنین امیدوار بوده و با دیگران همدلی کند. برای چنین کاری ابتدا باید احساسات خود را به خوبی بشناسیم و به احساسات و حالات هیجانی خود برچسب مناسب بزنیم. در مرحله بعدی، احساسات و هیجان‌ها را تنظیم یا کنترل کنیم. یعنی سعی کنیم آرامش خود را حفظ کنیم.

 

هوش هیجانی 5 حیطه اصلی دارد که عبارتند از:


1- شناخت عواطف شخصی: توانایی نظارت بر احساسات، در هر لحظه‌ای برای کسب ادراک، نقشی تعیین‌کننده دارد. ناتوانی در تشخیص احساسات واقعی، ما را به سردرگمی دچار می‌کند. افرادی که نسبت به احساسات خود اطمینان بیشتری دارند بهتر می‌توانند زندگی خویش را هدایت کنند.


2- به کارگیری درست هیجان‌ها: یعنی توانایی فرد برای آرامش خود، دور کردن اضطراب‌ها و افسردگی‌ها، افرادی که مهارت لازم را دارند با سرعت بیشتری می‌توانند ناملایمات زندگی را هدایت کنند.


3- رهبری هیجان‌ها: یعنی خویشتنداری و به تاخیر انداختن بروز هیجان‌ها و تسلط بر نفس برای هر پیشرفتی لازم است.


4- شناخت عواطف دیگران: این نوع شناخت از اصول اساسی مهارت ارتباط برقرار کردن با مردم است. افرادی که از همدلی بیشتری برخوردارند، به نیازها و خواسته‌های دیگران توجه بیشتری نشان می‌دهند و این توانایی آن‌ها را موفق می‌سازد.


5- حفظ ارتباطات: بخش عمده‌ای از هنر برقراری ارتباط، مهارت و کنترل عواطف است. فقدان این مهارت موجب می‌شود حتی باهوش‌ترین افراد در ارتباط‌های خود احساس عجز کنند.


منبع:

مجله موفقیت

 

 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

زهره دهقان |   1394/12/07 22:25:43   |
0     0
با سلام
پرداختن به هوش هیجانی از مواردیست که سالها در نظام تربیتی و آموزشی مغفول مانده است.
نه والدین و نه مربیان تربیتی از لزوم پرورش هوش هیجانی و اهمیت آن در موفقیت و رشد احساس رضایتنمدی در زندگی اجتماعی آگاه نیستند و متاسفانه همه تمرکز آنها بر پرورش هوش منطقی و حافظه کودکان است.
و اینچنین می شود که کودکان ما در نوجوانی دو زبان خارجی را فراگرفته اند، به خوبی پیانو میزنند، استاد تمام شطرنج هستند، به اندازه یک لیسانس ریاضیات، دانش ریاضی دارند ولی ...
ولی وقتی نمره آنها نیم نمره از همکلاسیشان کمتر میشود، استرس میگیرند، افسرده میشوند، با آن همکلاسی قهر میکنند، و حتی به خودکشی فکر میکنند !
و اینطوری میشود که رقابت و تلاش برای رسیدن به هدفهای کلیشه ای، مقصد زندگی میشود!
و معنی زندگی، کم کم رنگ میبازد.
و اینطوری میشود که رتبه سوم کنکور بغض میکند و میگوید : من باید اول میشدم!!!
به کجا چنین شتابان؟
و اینچنین میشود که کودکان ما در میان انبوه کودکان احساس نتهایی میکنند و از تنهایی و حس ترس از خلا رابطه اجتماعی، به شبکه های مجازی اجتماعی روی می آورند!
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی
Web Analytics