تبلیغ شماره 1
بازگشت به پورتال مرکزی

حامد صفایی پور در مقاله ای می نویسد که :

 

چارچوبه‌های فکر فلسفی، در زیرِ زمینِ زمانه است، و خاصه آن زمان که تئوری‌ها هنوز، هیچ جوانه‌ای بر شاخۀ عمل نداده‌‌اند، فهم و تلطیف آنها در سطح عمومی تقریبا ناممکن است.زمان لازم برای این حفاری، و زیستن در "زیست جهان" اینگونه افکار فلسفی، غالبا بیش از عمر طبیعی یک انسان و گاهی بیش از چند قرن است.

 

 

این خصوصیت گریزناپذیر فکر فلسفی، آن را در ظاهر از گفتگو گریزان، و خزیده در خاک تنهایی و انزوا نشان می‌دهد. این است که در نظر بیشتر ما، فیلسوف، به خاطر فلسفه اش، نه اهل گفتگو است، و نه عنصری فرهنگی، و نه مرد عمل!وقتی سطح گفتگوی فرهنگی جامعه مجلس‌آرایی در همایش‌ها، آوازه‌گری در گالری‌ها، یا مقاله‌نویسی (غالبا باید بخوانیم: مقاله سازی) در مجلات است، فیلسوف، جن‌زدۀ کوته فکری است که شب و روز با "خودش" حرف می‌زند!

 

اما با تعمیق معنای گفتگو و در نظر گرفتن مخاطبی دیگر، فیلسوف زنده ترین، اجتماعی ترین، و گفتگوکننده ترین فرد جامعه است.فیلسوف در کُنج اتاق خود، نه لزوما با هم سایۀ خود، بلکه با هم‌آستانه‌های خود سخن می‌گوید. با همه پرسشگران تیزببن و باریک‌اندیش هم‌سخن می‌شود.به تاریخ فلسفه بنگرید! کدام  فیلسوفِ تحول‌آفرین، قبل از مرگ، "چهرۀ ماندگاری" شده است؟

 

خوش‌شانس‌ترین فیلسوف ها در تاریخ فلسفه حداکثر، مجلس ترحیم باشکوهی داشته اند! حقِ تالیفِ دست نوشته های آنان را، خرج کفن و دفن‌شان کرده اند! این است که ظاهرا واقعیت از این حکایت می‌کند که سهم فیلسوف ناگزیر تنهایی است. فیلسوفی که تنها نیست، شاید، و البته شاید، به کار دیگری مشغول است.

 

 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی
Web Analytics