تبلیغ شماره 1
بازگشت به پورتال مرکزی

فرهنگ های محیط کارامروز، نیاز به افرادی دارد که به فرهنگ های مختلف آشنا باشند و بتوانند با افراد سایر فرهنگ ها ارتباط مناسب برقرار کنند. برای این منظور، افراد نیاز به هوش فرهنگی دارند. توانایی فرد برای تطبیق با ارزش ها، سنت ها و آداب و رسوم متفاوت از آنچه به آنها عادت کرده است و کارکردن در یک محیط متفاوت فرهنگی، معرف هوش فرهنگی است.

یکی از موضوعاتی که مدیران برای تشکیل تیم باید بدانند، آن است که اعضای یک گروه یا تیم کاری معمولا از فرهنگ های مختلف می باشند و این مساله به چالشی بسیار مهم برای مدیران تبدیل شده که چگونه افراد مختلف با پیشینه های فرهنگی مختلف را در کنار هم قرار دهند. بسیاری از کارشناسان معتقدند که برای این امر باید توانایی مهمی را دارا بود وآن هوش فرهنگی است که در این مقاله مورد توجه قرار گرفته است.

تنوع فرهنگی در گروه
فرهنگ، نقش مهمی در ادراک همبستگی گروه ایفا می کند. برخی تحقیقات گذشته نشان می دادند که تیم های شامل اعضا با فرهنگ های گوناگون، همبستگی کمتری نسبت به گروهها با فرهنگ متجانس دارند. چنین یافته هایی در پرتو تئوری شباهت است که بیان می دارد انسانها بیشتر به طرف کسانی جذب می شوند که شبیه به آن ها باشند.


در مورد تناسب فرهنگی اعضای تیم می توان گفت، وجود این نوع تناسب میان اعضای یک تیم می تواند منجر به کارایی شود و از تعارض و ناهماهنگی های حاصل از تفاوت های فرهنگی جلوگیری کند. شباهت میان ارزش ها، شخصیت و اهداف و دارابودن مهارت های بین فردی میان اعضای گروه برای همکاری و ارتباطات با سایر اعضای گروه ضروری است. از طرفی صرف داشتن تناسب فرهنگی عامل اصلی تحقق این امر نیست، بلکه دارا بودن هوش فرهنگی بسیار مهمتر است.

 

بنابراین وظیفه مدیریت منابع انسانی است که از همان ابتدا در امر انتخاب پرسنل عامل تناسب فرهنگی و هوش فرهنگی را مدنظر قرار دهد.در مورد تناسب شخصیتی اعضای گروه می توان گفت، از آنجایی ‌که شخصیت افراد خصوصیات نسبتاً پایداری است که به راحتی تغییر نمی کند، انتخاب اعضای یک گروه با توجه به تناسب شخصیتی با یکدیگر امری درخور توجه است. این تناسب به معنای عین هم بودن نیست. بلکه منظور سازگاری شخصیت کارکنان با یکدیگر است. البته باید خاطرنشان کرد که گاهی اوقات افراد صفات یا ویژگی های متمایزی دارند که ویژگی های سایر اعضای گروه را کامل کرده یا از آن حمایت می کند. اما همانطور که در اینجا توضیح داده شد یکی از عوامل اصلی که باعث تقویت یا تضعیف گروه ها می شود هوش فرهنگی است که در ادامه توضیح داده خواهد شد.


هوش فرهنگی
در محیط های کاری متنوع قرن حاضر، لازم است استرس های ناشی از شوک فرهنگی و اختلالات و پیامدهای ناشی از تعارضات فرهنگی به نحو مطلوب اداره شود. برخی از جنبه های فرهنگ را به راحتی می توان دید. عوامل آشکاری مثل هنر، موسیقی و سبک رفتاری که از این جمله اند. اما بیشتر بخشهای چالش برانگیز فرهنگ، پنهان است.

 

عقاید، ارزش ها، انتظارات، نگرش ها و مفروضات عناصری از فرهنگ هستند که دیده نمی شوند اما بر رفتار افراد موثرند و موجب تعارضات و تناقضات کاری می شوند. برای این منظور به سازگاری و تعدیل موثر فرهنگ ها نیاز است. یکی از عواملی که بسیارمورد توجه قرار گرفته است و به عنوان عامل تعدیل کننده لقب گرفته است ،هوش فرهنگی است. هوش فرهنگی دامنه جدیدی از هوش است که ارتباط بسیار زیادی با محیط های کاری متنوع دارد. هوش فرهنگی به افراد اجازه می دهد تا تشخیص دهند دیگران چگونه فکر می کنند و چگونه به الگوهای رفتاری پاسخ می دهند، در نتیجه موانع ارتباطی بین فرهنگی را کاهش و به افراد قدرت مدیریت تنوع فرهنگی می دهد.


از این رو هوش فرهنگی به طور فزاینده ای در دنیای رقابتی امروز اهمیت یافته است. مدیران وسرپرستانی که تاثیر فرهنگ های بین المللی و شرکتی را در تصمیم گیری و تصمیم سازی نادیده می گیرند در تلاش برای بهبود کیفیت با شکست مواجه خواهند شد، مگر این که بهبود و توسعه را با توسعه فرهنگ همگام سازند. یک فرهنگ کیفی روی بهبود تمرکز استراتژیک سازمانی بوسیله تغییر سیستم های گذشته و قدیمی مدیریتی، سرمایه گذاری روی منابعی که روی کیفیت تمرکز دارند و ایجاد همکاری بین بخش های مختلف برای بهبود عملکرد، تمرکز دارد.


تعریف دیگری از هوش فرهنگی عبارتند از: توانایی افراد برای رشد شخصی از طریق تداوم یادگیری و شناخت بهتر میراث های فرهنگی ، آداب و رسوم و ارزش های گوناگون و رفتار موثر با افرادی با پیشینه فرهنگی و ادراک متفاوت.یا اینکه توانایی درک خود و ایجاد یک مجموعه مفیدی از موقعیت ها که تمایزات فرهنگی در آن نقش محوری دارد، نیز تعریف می نمایند.


هوش فرهنگی ورای هوش عاطفی است و افرادی با هوش فرهنگی بالا قادر به تفسیر رفتار دیگران و حتی در صورت نیاز انطباق با رفتار دیگران هستند. مدیرانی با سلایق مختلف، ممکن است قادر به تفسیر و انطباق با طیف متنوعی از موقعیت های فرهنگی باشند. از این روبسیاری از مدیران و کارکنان باید میزان هوش فرهنگی و کیفیت آن را بشناسند و در صورت لزوم آن را بهبود بخشند.


ابعاد هوش فرهنگی
هوش فرهنگی دارای سه بعد می باشد که باید به آن توجه نمود:
1- بعد عملی(بدن) یا رفتاری
 2- بعد عاطفی یا انگیزشی
3- بعد شناختی
 هر کدام از این سه بعد دارای تمایزات مختلفی است. افراد دارای هوش فرهنگی بالا، با استفاده از این سه منبع قادر به انطباق رفتارشان از طریق حرکات غیر کلامی، روشهای صحبت کردن و یا انطباق خود با عادات رفتاری دیگران با فرهنگ های مختلف خواهند بود. بسیاری از محققین از این سه بعد برای سنجش هوش فرهنگی افراد استفاده می کنند. در این تحقیق نیز از این سه بعد در چهار فرضیه فرعی استفاده شده است.
براین اساس مفهوم این مقاله از هوش فرهنگی شامل برخورد با پویایی های هوش و بخشهای غیر منطق به همراه  برخوردهای میان فرهنگی به همراه درک ابعاد و مهمتر از همه بعد عملی است.

 

 منبع:

دکتر اکرم هادیزاده مقدم
ابوالحسن حسینی

 

 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

رویـــا اسماعیلی |   1395/01/15 10:19:17   |
0     0
هوش فرهنگی توسط چه کسی مطرح شد؟
مفهوم هوش فرهنگی برای نخستین بار توسط ایرلی و انگ8(2003) از محققان مدرسه کسب و کار لندن مطرح شد.(اینم تقدیم به تیم متفکر)
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی
Web Analytics