تبلیغ شماره 1
بازگشت به پورتال مرکزی

جامعهء مدنی فرهنگ سازش برای توافق است، این جامعه قوانین رابطهء حکومت با مردم و روابط افراد با حکومت را نتظیم میکند. جامعهء مدنی مستقل از جامعهء سیاسی است و وجود آن وابسته به دولت نیست، اما بدون موجودیت دولت شناخت جامعهء مدنی کاریست دشوار.

 

 مشخصات جامعهء مدنی را روحیهء تفاهم، حس معاشرت، رفع تشنج و اختلافات از طریق مذاکره و مفاهمه تشکیل میدهد. هر قدر روحیهء، گذشت و تفاهم در میان جامعه بیشتر باشد به همان اندازه اهداف جامعهء مدنی زمینهء تطبیقی بیشتری پیدا می کند. یقیناً کشور های که دارای جامعهء مدنی پیشرفته اند به زنده گی صلح آمیز تری دست یافته اند.

در جامعهء مدنی افراد آن تنها به فکر منافع شخصی خویش نمیباشند، بلکه پیرامون اهداف مشترک و رفاه اجتماعی فکر میکنند. جامعهء مدنی نقش اصلاحی را در قبال نظام و سیاست ایفاء میکند.

 

عمدتاً جامعهء مدنی پدیده اجتماعیست نه سیاسی. اما بدون موجودیت دولت، نظام و حکومت این جامعه تحقق نمیابد. جامعهء مدنی دارای نهاد های گونه گون است که در کنار دولت و خارج از تسلط دولت فعالیت میکند. اهداف جامعهء مدنی به دست آوردن قدرت سیاسی نیست، اما برای دولت یک عامل فشار بوده میتواند که دولت نقطه نظرات این نهاد ها را در نظر بگیرد. سازمانهای غیر دولتی، موسسات اجتماعی، خدماتی، مذهبی، رفاهی، فرهنگی- علمی و تجاری همه و همه جزء این جامعه محسوب میگردند.

 

حقوق افراد در یک جامعهء مدنی فقط از طریق قانون اساسی تعین می شود، تقسیم قدرت بین گروه های قومی، لسانی اتنیکی و جای بحث این جامعه نیست، بلکه جامعه مدنی – جامعه شهروند است، که هر کس در آن با داشتن دین و زبان و نژاد مختلف به مثابهء شهروند یعنی برابر و برادر زندگی میکند. در جامعهء مدنی شهروندان خود تصمیم میگیرند، کجا کار کنند، چه نوع کار را انتخاب کنند، عضو کدام حزب سیاسی شوند، چه را مطالعه کنند. اینها همه تصمیم شخصی اند نه تصامیم سیاسی.

 

در جامعهء مدنی فرهنگ مسوولیت پذیری، آزادی انتخاب در برابر قدرت سیاسی حتمی است. در جامعهء مدنی تصامیم و فعالیت های شخصی افراد از استحاله شدن در منافع قدرت سیاسی حاکم حفظ میشود. جامعه مدنی میتواند بالاتر از سطح خانواده و پایین تر از سطح دولت تشکیل گردد. اما آنچه را در جامعهء سنتی خویش به نام جامعه مدنی می شناسیم، همان مجالس محاسن سفیدان، جرگه های بزرگ، شورا های محلی و در طی سالهای اخیر اتحادیه های مسلکی انجمن های فرهنگی و چند بنیاد خود جوش بوده است که پاره یی از آنها رنگ باختند، و یا از بین رفتند. عده یی هم زیر چتر حاکمیت به دفاع از نظام حاکم پرداختند که میتوان از موجودیت برخی از احزاب در دههء 60-50 نام برد، اما امروز در افغانستان بحران جامعهء مدنی با همان قوت و شدت خود وجود دارد.

 

کشور در روند باز سازی خویش به تجدد نهاد های مدنی ضرورت دارد. عقب مانی سیاسی، فقر اجتماعی نا معلوم بودن آینده، بی روز گاری، بیسوادی و دیگر پدیده های منفی میراثی است که به حاکمیت موجود در افغانستان رسیده است. باید اذعان کرد جامعه یی که با فقر اجتماعی و بیسوادی زندگی کند روشن است که هیچ گونه مسوولیت پذیری را در مورد فعالیت های سیاسی نمی پذیرد. در درون جامعهء افغانستان کمتر نهاد های مدنی وجود دارد جامعه یی که سالهاست با فقر، جنگ، خشونت های سیاسی خود کرده است فرسخ ها از جامعه مدنی فاصله دارد.

 

جامعه مدنی مطلق گرایی نیست که یک گروه خاص قدرت سیاسی را به دست گیرد و دیگران را به تبعیت از خود فراخواند. مشکلی که در افغانستان وجود دارد، اینست که چنان نهاد هایی در کشور وجود ندارد تا محدودیت هایی را برای نظام حاکم و ضع کند. جامعهء افغانستان نه فعالیت آزادانه سیاسی داشته و نه با مسوولیت پذیری سیاسی زندگی کرده است. در جامعهء افغانستان ارزش های فرهنگ مدنی چون مسوولیت پذیری فعالیت های آزاد سیاسی، آزادی انتخاب در برابر  قدرت سیاسی، تعقیب منافع معقول مدنی، احساس مسوولیت در برابر زندگی فردی و زندگی اجتماعی و آزادی برای فعالیت های اجتماعی وجود نداشته و مردم در برابر این پدیده ها بیگانه اند که نتیجتاً در کام فقر مادی و معنوی فرو رفته اند.

 

ارزش های مدنی با از بین رفتن ارزش های کهن خلق نمیشود، بلکه این ارزش ها در متن ارزش های سنتی خلق می گردد. و نمیشود ارزش های مدنی را با روش های عجولانه سیاسی ممکن ساخت. باید این ارزش های جدید به واقعیت اجتماعی تبدیل شوند. ما به نهاد هایی ضرورت داریم که باید مستقل از حکومت زندگی کنند، زیرا این نهاد ها فشار جامعه را بر دولت مؤثر میسازد. فرهنگ مدنی، آزادی تفکر، آزادی ادبیات، آزادی هنر و غیره را ضمانت میکند و نمیگذارد که دولت درین عرصهء اعمال نفوذ کند. در جامعهء مدنی نویسندگان و هنر مندان از جانب دولت تشویق و حمایه میشوند، اما دولت هیچگاهی شیوه هایی را برای آن ها مشخص نمیکند که چنین شعر بگویند و یا چنین بنویسند. ما در آیندهء کشور خود به این چنین جامعه نیاز داریم. زیرا جامعهء مدنی آزادی را برای هنر ضمانت میکند، اما قضاوت بر هنر و آثار هنری از صلاحیت جامعه است ما به جامعه یی ضرورت داریم که نه تنها انسان ها آزاد بیندیشند، بلکه آزادانه تجربه های شان را بیان کنند و تجربه های فکری و روحی شان را برای دیگران مطرح کنند.

 

جامعهء مدنی ما باید صدای رسای خود را در جامعه و در کنار دولت بلند نماید، ما در جامعهء خود در کنار مطبوعات آزاد و بیطرف که اهداف رفاهی مردم را تعقیب نماید و صدای مردم را به گوش دیگران برساند و به همین گونه به ایجاد اتحادیه هایی اجتماعی، رسانه های خبری، اتحادیهء، نویسندگان، هنر مندان، تاجران کوچک، شرکت های بزرگ، سازمان های زنان، اقلیت های مذهبی، اتنیکی و کانون های فرهنگی نیاز داریم تا همواره صدای جامعهء مدنی را بلند نگهدارند و زمینهء آن را فراهم کنند که جامعهء ما شایستگی پیشرفته دموکراسی را پیدا کند. زیرا جامعه یی دموکراسی میخواهد که فرهنگ و شایستگی آنرا داشته باشد.

 

 

منبع:

acsf.af

 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی
Web Analytics