تبلیغ شماره 1
بازگشت به پورتال مرکزی

همین که اسکندر، پادشاه مقدونی، در لشکرکشی به ایران انتخاب شد، از همه‏ ی طبقات برای تبریک نزد او آمدند؛ امّا دیوژن، حکیم معروف یونانی به او توجّهی نکرد. اسکندر شخصاْ به دیدار او رفت.


     دیوژن که از حکمای کلبی یونان بود، در برابر آفتاب دراز کشیده بود. چون حس کرد جمع فراوانی به طرف او می‏ آیند، کمی برخاست و چشمان خود را به اسکندر که با جلال و شکوه پیش می‏ آمد، خیره کرد؛ اما هیچ فرقی میان اسکندر و یک مرد عادی که به سراغ او می‏ آمد، نگذاشت.
     اسکندر به او سلام کرد و گفت: «اگر از من تقاضایی داری، بگو.» دیوژن گفت: «یک تقاضا بیش‏تر ندارم؛ من داشتم از آفتاب استفاده می‏ کردم، شما اکنون جلو آفتاب را گرفته‏ اید؛ کمی‏ آن‏طرف‏ تر بایستید!»
     این سخن در نظر همراهان اسکندر، خیلی حقیر و ابلهانه آمد. با خود گفتند:" عجب مرد ابلهی است که از چنین فرصتی استفاده نمی‏ کند".
اما اسکندر که خود را برابر مناعت طبع و استغنای نفس دیوژن حقیر دید، سخت در اندیشه فرو رفت.
     پس از آن که به راه افتاد،‏ به همراهان خود که فیلسوف را ریشخند می‏ کردند، گفت: «به راستی اگر اسکندر نبودم، دلم می‏ خواست دیوژن باشم!»

 

منبع
داستان راستان، ج 2، ص 85 و 86‍؛ برگرفته از: هزار و یک حکایت اخلاقی، ص 402

 

 

 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

رویـــا اسماعیلی |   1395/01/14 17:00:39   |
6     0
یه حدیث گرانبها از امام علی(ع) واستون میگذارم امیدوارم سرلوحه قرار بدید:شریف ترین اخلاق، تواضع، بردبارى و نرم خویى است.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
نوشین دینیاریان |   1395/04/02 22:22:10   |
2     0
هفتمین نصیحت حکیمانه، و اندرز ارزشمند لقمان به پسرش، مساله رعایت تواضع و فروتنی است ، که می توان آن را مادر ارزش ها و کلید گنجینه کمالات نامید
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
افشین نمیرانیان |   1395/04/05 20:47:17   |
0     0
یه جمله بسیار گرانبها در بابت تواضع دارند که اگر اشتباه نکرده باشم از دکتر علی شریعتی هست که می فرمایند
من از ابر خوشم نمی آید،
از باران خوشم می آید.
از جستن شتابان فوّاره خوشم نمی آید،
از آن هنگام که قامتش را برای بازگشتن خم می کند،خوشم می آید.
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی
Web Analytics