تبلیغ شماره 1
بازگشت به پورتال مرکزی

بسیاری از افراد در زندگی خود بار ها ترس را حس کرده اند . بسیاری از این ترس ها لحظه و بسیاری دیگر تا مدت ها در ذهن فرد می ماند و وی را آزار می دهد. به وجود آمدن ترس خیلی سریع است اما از بین بردن آن امری است که احتیاج به زمان طولانی و صبر و حوصله دارد.

 

دیو هراس انگیزی، شب و روز مرا ظالمانه آزار می دهد بالاخره خسته شدم و به ستوه آمدم. روی به او کرده و گفتم: مگر من چه کردم که سزاوار چنین مجازاتی هستم؟!

 

از دیو تقاضا کردم که توضیح بدهد چرا این چنین مرا مورد تعقیب و آزار قرار داده؟ دیو با خشونت گفت: برای رنجی که می کشی کسی غیر از خود تو مقصر نیست، تو مرا خلق کرده و به صورتی که اکنون هستم درآوردی. طبیعت من همچنان است که تو تصور می کنی! آیا شما نام این دشمن بزرگ را که تعقیبمان می کند می دانید؟ بسیاری از افراد خواهند گفت: این دیو، جنگ، آفت، خیانت، قحطی، فقر، بیماری و مرگ است!

 

این دیو هیچ یک از آنها نیست، بلکه پدر همه آنها و پدر تعداد زیادی از شرور غول آسای کوچکتر دیگرست. دشمن بزرگ بشریت ترس است. این دیو خودساخته به وضع اسف باری توانسته شاهکار خدا یعنی انسان را از پای درآورد. دیو ترس می تواند یک موجود لایق و متکی به نفس را که قادر است از قوای خدا داده خود استفاده کند بصورت مرده ای درآورد که روی خاک می خزد! خرابی، شکست، گرسنگی، فقر، بیماری، ویرانی، از دست دادن مقام و موقعیت اجتماعی و انواع و اقسام شرور دیگر هجوم آورده و یک موجود را مورد آزار و اذیت قرار داده است و او را به سوی جنون سوق می دهد.

 

عجیب است انسانهایی که با غرور، سودای فرمانروایی به جهان دارند، اجازه داده اند چنین طعمه بی دست و پایی آنها را از پای درآورد. عجیب تر آنکه ما قادر نیستیم این حقیقت را پذیرا باشیم: ترس زاده اندیشه و فکر ماست و بس! ناگفته نماند که این دیو در خارج از ذهن ما وجود ندارد. دیگران قادر نیستند ما را بترسانند. آنها ممکن است به کارهایی دست بزنند که باعث ایجاد ترس در ما می شود ولی این موضوع فقط موقعی مصداق پیدا می کند که ما به مغز خود اجازه بدهیم از خارج تحت تاثیر یک چنین تلقیناتی قرار گیرد.

 

هیچ چیز نمی تواند روی ما اثر بگذارد مگر اینکه در ذهنمان رخنه کرده باشد. این حقیقت در مورد حوادث زندگی نیز صادق است. هیچ نوع حادثه ای قادر نیست در اذهان سالم ایجاد ترس بکند. تنها موقعی حوادث روی ذهنمان اثر می گذارد که ما اجازه بدهیم یک چنین عملی صورت بگیرد. ما قدرت آن را داریم که به آنچه دوست داریم اجازه وارد شدن داده و آنچه را که مورد پسندمان نیست از خود برانیم. ما می توانیم درب ذهن خود را به روی هر چیزی که باعث ترس می شود ببندیم و فقط به مواردی که هم آهنگی، تمامیت و قدرت و شادی را به وجود می آورد اجازه ورود بدهیم.

 

وقتی یک بار که درب را روی ترس گشودیم بسیار سخت است آن را مجدداً ببندیم. برخی از افراد آنچنان برای سالیان دراز طعمه این دیو بوده اند که ترس در طبیعتشان لانه کرده و هر عملی که از آنها سر می زند تحت کنترل این موجود شوم است. چنین افرادی نمی توانند دریابند چگونه حیات آنها محدود و محصور گشته و نمی دانند ترس تکامل و خودرویی را از بین برده و لذت زندگیشان را نابود کرده است. در زندگی چند دفعه ممکن است موقعیت های خوب و آرمانی به دست بیاوریم .چند بار ممکن است در اثر پیش بینی های اشتباه، شرم، رسوایی ناشی از شکست رنج برده و به خاطر نفس همین حقیقت هم بروز آن را ممکن سازیم مطمئناً ما غالباً مبتلا به همان دردی می شویم که از آن می ترسیم!

 

کوشیدن در راه کامیابی و رسیدن به هدف ولی در عین حال به فکر شکست بودن عملی ضد و نقیض است، هرگز نباید قبل از اینکه به یک موقعیت خاص برسیم انتظار شکست را داشت.

 

ترس یک عامل بازدارنده بزرگ است و مانع می شود که اشخاص به کاری که کاملا می توانند از عهده اش برآیند اقدام نمایند.

ترس، آرزو و بلندپروازی را کشته و شجاعت را از بین می برد و قوه ابتکار را فلج می سازد علت اصلی ترس آن است که ما خود را واحدها و افراد جداگانه می دانیم که بوسیله خداوند در دنیا پرتاب شده تا تنها برای نفس خود بجنگیم در حالی که حقیقت آن است که ما یک جزء لاینفک در طرح عظیم آفرینش هستیم. ما یک جزء از انرژی خلاق بزرگ هستیم و هر لحظه از نوآفریده شده و شکل تازه ای به خود می گیریم. به عبارتی هر بار که نفس می کشیم از نو خلق می شویم.

 

از بیماری می ترسیم چون نمی دانیم که حقیقت وجود ما، مبتنی بر تندرستی است. تندرستی حقیقتی است همیشه پایدار و بیماری چیزی غیر از فقدان تندرستی نیست. ما از فقر می ترسیم چون نمی دانیم که ما در واقع در کنار سرچشمه اصلی وفور نعمت و فراوانی به سر می بریم ما تشخیص نمی دهیم که در درون ما قدرتی نهفته است که بسیار قوی تر از هر نوع پیشامد مخالف و معارضی است که ممکن است به سراغمان بیاید؛ قدرتی که اگر به آن تکیه کنیم بر هر نوع ترس و تنگدستی چیره خواهیم شد.به دلیل محدودیت دیدمان و به خاطر اینکه فقط یک جزء از منابع خود را می بینیم از فقر و شکست می ترسیم.

 

حقیقت اصلی آن است که همه ما منبع نامحدودی در وجود خود داریم؛ منبعی که هرگز تمام نخواهد شد و هر چه از این منبع بیشتر استخراج کنیم باز به مقدار بیشتری می توان از آن استفاده کرد. به محض اینکه بدانیم در درون ما چیزی وجود دارد که غیرقابل نابودی است و جاودان خواهد ماند و هیچ عاملی از خارج قادر نیست صدمه ای به آن برساند و یا به عبارت دیگر به محض اینکه بدانیم خداوند با ماست در همان لحظه از هیچ چیز نخواهیم ترسید.

 

این آگاهی هر نوع ترس و عدم اعتماد به نفس را خواهد کشت و ما به مانند یک فاتح با آدمهای بزرگ به طرف جلو حرکت خواهیم کرد.

 

شما چند روز خوشبخت بوده اید؟ چند روز از عمرتان نسبتاً از تشویش و نگرانی و احساس قبل از وقوع یک حادثه و ترس، فارغ بوده اید؟ چند روز احساس کرده اید که کاملاً آزاد بوده و از زندگی واقعا لذت برده اید؟ چند روز وضع شما طوری بوده که احساس کرده اید تمام روز را خوشحال و سرحال بوده اید؟

 

حتی اگر ممکن باشد شما تنها بیست دقیقه در دنیایی پر از شادی و زیبایی به سر برید، آیا ممکن نیست بر این مدت افزود؟ آیا برای همه مردان و زنان که در یک محیط عادی زندگی می کنند ممکن نیست همیشه در یک چنین دنیایی به سر برند؟ تجربه هزاران نفری که ممکن است نقل شود نشان می دهد که خوشی در داشتن اشیاء و در خارج از وجودمان نیست، بلکه در درون ماست. هر چیزی در جهان مطابق با آنچه با اذهان ما منعکس می شود رنگ و شکل گرفته و تعدیل می یابد. اگر ما بخواهیم خوشبخت شویم باید به نحوه تفکری که به خوشبختی می انجامد دست یابیم.

 

اگر بخواهیم نیرومند باشیم نباید حاضر شویم خرافات و ترس هایی که ما را تضعیف می کند، به خود راه بدهیم، بلکه باید اذهان خود را به جریان مملو از ایمان، شجاعت و انتظارات خوب تبدیل نماییم و نگذاریم در آن اندیشه های منفی راه یابد و با «ایمانی که ترس را به دور می اندازد» و با اطمینان کامل محکم و استوار به سوی هدف گام برداریم، زیرا ترس ترمز کارایی هر انسانی است.

 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

مقاله های مرتبط
دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی
Web Analytics