تبلیغ شماره 1
بازگشت به پورتال مرکزی

قبل از امضاء تحقیق کنید!

قبل از امضاء تحقیق کنید!

دانشجویی که سال آخر دانشگاه را می گذراند به خاطر پروژه ای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت.

او در پروژه خود از ۵۰ نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر کنترل سخت و یا حذف ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» توسط دولت را امضا کنند و برای این خواسته خود دلایل زیر را عنوان کرده بود:

نه گفتن!!

نه گفتن!!

در روزگاران قدیم، مرد میانسالی دو زن داشت. یکی از زنها مسن و دیگری جوان بود. هر یک از زنها، شوهرشان را خیلی دوست داشتند و تمایل داشتند که او در سنی متناسب با آنها به نظر آید.

داستانی از جنگ جهانی دوم

داستانی از جنگ جهانی دوم

در زمان جنگ دوم جهانی در روسیه ایده‌ای به ذهن فرماندهان روسی برای نابود کردن تانک‌های آلمانی رسیده بود به این شکل که به بدن سگهای آموزش دیده مواد منفجره می‌بستند که زیر تانک‌های آلمانی بروند و در زمان قرار گرفتن سگ زیر تانک چاشنی عمل کرده و تانک منفجر شود.

قدرت مشاهده  و ادراک شما چقدر است؟!

قدرت مشاهده و ادراک شما چقدر است؟!

در یک مطالعه پژوهشی درباره قوه مشاهده و ادارک انسان، نمونه‌ای از افراد ایستاده جلوی پیشخوان دریافت کارت پرواز در فرودگاه به عنوان آزمایش‌ شوندگان انتخاب شدند.

کریستین اون نوجوان میلیاردر

کریستین اون نوجوان میلیاردر

راستی اینجا در ایرانمان، برای اینکه نوجوانانمان از دنیای فناوری اطلاعات بتوانند درست استفاده کنند چقدر آنها را آماده کرده ایم؟

مدیران ایران، کسب و کار های جدید و فضای جدید کسب و کار جهانی را چقدر می شناسند؟

لقمان و تعیین زمان

لقمان و تعیین زمان

روزی لقمان در کنار چشمه‌ای نشسته بود. مردی که از آنجا می‌گذشت. از لقمان پرسید: «چند ساعت دیگر به ده بعدی خواهم رسید؟»

 

لقمان گفت: «راه برو.»

مشتری مدار باشید(یک داستان واقعی)!!

مشتری مدار باشید(یک داستان واقعی)!!

غروب امروز هماهنگ کردم که برای دیدن یکی از دوستانم به خانه شان بروم. قرار شد شام را من بگیرم. برای همین به رستوران رفتم و سفارش غذا دادم.

داستانی که همه ی ما باید آن را تمرین کنیم

داستانی که همه ی ما باید آن را تمرین کنیم

مردی که دیگر تحمل مشاجرات با همسر خود را نداشت، از استادی تقاضای کمک کرد.

به استاد گفت: «به محض اینکه یکی از ما شروع به صحبت می‌کند، دیگری حرف او را قطع می‌کند. بحث آغاز می‌شود و باز هم کار ما به مشاجره می‌کشد. بعد هم هر دو بدخلق می‌شویم. در حالی که یکدیگر را بسیار دوست داریم، اما نمی‌توانیم به این وضعیت ادامه دهیم. دیگر نمی‌دانم که چه باید بکنم.»

من و رئیس

من و رئیس

وقتی من یک کاری را دیر تمام میکنم، من کند هستم.

وقتی رئیسم کار را طول دهد، او دقیق و کامل است.

فروشنده ی باهوش

فروشنده ی باهوش

یک پسر برای پیدا کردن کار از خانه به راه افتاده و به یکی از این فروشگاهای بزرگ که همه چیز می فروشند در ایالت کالیفرنیا رفت.

 

مدیر فروشگاه به او گفت: «یک روز فرصت داری تا به طور آزمایشی کار کرده و در پایان روز با توجه به نتیجه کار در مورد استخدام تو تصمیم می‌گیریم.»

شیخ و حلالیت طلبیدن از شتر

شیخ و حلالیت طلبیدن از شتر

بزرگی با حال بدی در بستر بیماری، خود را در آستانه مرگ دید. بنابراین از فرزندان و مریدان خود خواست که از کوچک و بزرگ در شهر برای او حلالیت بگیرند و کسی را از قلم نیاندازند تا با خاطری آسوده تر رهسپار سرای باقی شود.

فرزندان و مریدان شیخ در شهر گشتند و از هر که لازم بود رضایت گرفتند و نتیجه را به شیخ بازگو کردند. شیخ باز هم خود را آسوده نیافت و گمان برد که کسی از او رنجیده خاطر است. بنابراین از نزدیکان خواست که از حیوانات متعلق به شیخ هم حلالیت بگیرند.

تفکر اردکی

تفکر اردکی

دو اردک بعد از دعوایی که هیچوقت زیاد طول نمی کشد، از هم جدا می شوند و در جهت مخالف هم شنا می کنند. بعد هر یک از اردک‌ها چند بار بال هایش را به شدت به هم می زند و انرژی مازادی را که در طول دعوا در او جمع شده بود آزاد می کند. آن ها بعد از بهم زدن بال هایشان با آرامش روی آب شناور می شوند. مثل اینکه هیچ اتفاقی نیفتاده است...

 

 

رئیس هفته پیش درگذشت !!

رئیس هفته پیش درگذشت !!

ظالمانه و از روی سنگدلی است اما گاهی اوقات واقعیت دارد...

بیاد آنهایی که رئیس شان را دوست دارند.

 

مردی به رئیسش تلفن می زند اما همسر رئیس گوشی را بر می دارد.

شوخی جالب مدیر منابع انسانی

شوخی جالب مدیر منابع انسانی

در پایان مصاحبه شغلی برای استخدام در شرکتی، مدیر منابع انسانی شرکت از مهندس جوان صفر کیلومتر ام آی تی پرسید: « برای شروع کار، حقوق مورد انتظار شما چیست؟»

از این شرکت به آن شرکت

از این شرکت به آن شرکت

تازه وارد شرکت شده ام.

 

توی هر شرکتی که وارد می شوم باید جمع کند بروند.

 

قبل از این که من به شرکت بیایم، کارها خوابیده.

 

قرارداد، مصاحبه یا گزینشی در کار نیست.

 مرخصی اجباری

مرخصی اجباری

دو مدیر در رابطه با چگونگی مقابله با مشکلات کاری خود با هم صحبت می کردند.

کسی حاضر نبود داوطلب شود!

کسی حاضر نبود داوطلب شود!

مدیر و 10 نفر از کارکنانش از طناب بالگردی که در صدد نجات آنها بود، آویزان بودند. طناب آنقدر محکم نبود که بتواند وزن هر یازده نفر را تحمل کند. کمک خلبان با بلندگوی دستی از آنها خواست که یک نفرشان داوطلب شود و طناب را رها کند.

فروش کوکاکولا در خاورمیانه

فروش کوکاکولا در خاورمیانه

یکی از نمایندگان فروش شرکت کوکاکولا، مایوس و نا امید از خاورمیانه بازگشت.

دوستی از وی پرسید: «چرا در کشورهای عربی موفق نشدی؟»

وی جواب داد: «هنگامی که من به آنجا رسیدم مطمئن بودم که می توانم موفق شوم  و فروش خوبی داشته باشم. اما مشکلی که داشتم این بود که عربی نمی دانستم.

قانون باور ها

قانون باور ها

دانشمندان برای بررسی تعیین میزان قدرت باورها بر کیفیت زندگی انسانها آزمایشی را در دانشگاه هاروارد انجام دادند. 80 پیرمرد و 80 پیرزن را انتخاب کردند. یک شهرک را به دور از هیاهو برابر با 40 سال پیش ساختند. غذاهای 40 سال پیش در این شهرک پخته می شد.

کارمند تازه وارد

کارمند تازه وارد

مردی به استخدام یک شرکت بزرگ چندملیتی درآمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا تماس گرفت و فریاد زد: «یک فنجان قهوه برای من بیاورید.»

« 1 2 3 4 » صفحه:
هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی
Web Analytics