تبلیغ شماره 1
بازگشت به پورتال مرکزی

جحی در قحط سالی گرنه به دهی رسید،

شنید که رئیس ده رنجور است.

آن جا رفت و گفت: من مرد طبیبم. او را پیش رئیس بردند.

اتفاقاً در خانه ایشان نان می‌ پختند، گفت: علاج او در این است که یک من روغن و یک من عسل بیاورند، در کاسه کرد و نانی چند گرم در آنجا شکست.

یک یک لقمه بر می‌داشت و گرد سر بیمار می‌ گردانید و در دهان خود می‌نهاد تا تمام بخورد.

 

گفت: امروز معالجت تمام باشد تا فردا چون از خانه بیرون آمد، رئیس ده در حال بمرد او را گفتند: این چه معالجه بود که کردی. هیچ مگویید اگر من آن را نمی خوردم، بیش از او از گرسنگی می‌ مردم.


منبع

برگرفته از کتاب پائولو کوئلیو

 

 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

مهدیه آقاباقری |   1395/01/14 20:48:50   |
1     0
زرتشت گفت:
راه در جهان یکی است و آن راه راستی است.
به نظر شما دوستان راه دیگری در جهان است؟"مهدیه آقاباقری، عضوی از تیم متفکران نوین مالی"
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی
Web Analytics