> مقالات موضوعی > موفقیت مالی و شغلی > مهارت های زندگی > توانایی حل مسئله > مشاهده مقاله جهت ارسال به چند نفر، نام و ایمیل گیرندگان با کاما { ، } جدا شوند. نام فرستنده: * ایمیل فرستنده: نام گیرنده(گان): * ایمیل گیرنده(گان): * متن پیام: * کد امنیتی: مهارت حل مسئله مسأله در لغت به معنی حاجت، طلب و خواسته است ولی این واژه که معادل انگلیسی problem می باشد، یک اصطلاح است و در حوزه علوم مدیریت و دیگر حوزه های علمی تعریف خاص خود را دارد. عضویت در تیم متفکران در طرح همراه با تیم اعتبار هدیه بگیرید و مشارکت کنید کلیک کنید... در طرح همگام با تیم با اعتبار هدیه، از خدمات ویژه استفاده کنید کلیک کنید... در طرح همیار با تیم در بازارکار حسابداری و مالی بدرخشید کلیک کنید... در طرح همکار با تیم خدمات مالی و حسابداری خود را معرفی کنید کلیک کنید... مسأله را می توان وضعیتی تعریف کرد که در آن فاصله ای بین آنچه هست و آنچه باید باشد، وجود دارد. همچنین مسأله، وضعیتی است که گزینه های دیگری غیر از گزینه موجود مطرح باشد. با این حساب مسأله (یا خواسته) ما عبارت است از تحقق وضعیت مطلوب (وضعیتی که می خواهیم باشد). وضعیت مطلوب در واقع هدفی است که ما می خواهیم محقق شود پس به بیان ساده تر مسأله، تحقق هدف است. حل مساله مهارتی است که می توان آن را آموخت و بکار بست. حل مساله مستلزم چند فعالیت است. ابتدا باید مشکل را به دقت تعریف کنید، و سپس راه حل های متفاوت حل مشکل را مطرح کرده و مورد بررسی قرار دهید و در نهایت مناسب ترین و مؤثرترین راه حل را انتخاب و اجرا کنید. در همین باره بخوانید: به مشکل فکرکنیم یا به راه حل آن؟ در تعریف ارائه شده چند پیش فرض مهم وجود دارد: ـ وضعیت بهتری نسبت به وضعیت فعلی قابل تصور است. ـ شخص یا گروه تصمیم گیرنده ای وجود دارد. ـ تصمیم گیرنده نسبت به تغییر دادن وضعیت اهمیت می دهد. ذکر این نکته نیز ضروری است که شناخت مسأله، خود بخش مهمی از فرایند حل مسأله است. طبقه بندی مسائل هرنوع مسأله، روش حل مناسب خود را می طلبد ولی چند نوع مسأله وجود دارد؟ در پاسخ میتوان چندین تقسیم بندی متفاوت ارائه داد، مثلاً تصمیمات حوزه مدیریت و سیاستگذاری با تصمیمات اقتصادی تفاوت دارند. همچنین تصمیماتی که یک پزشک جراح اتخاذ می کند با تصمیمات یک مالک کسب و کار متفاوت است. مسائل را بر اساس ساختار و ابعاد (به عبارت دیگر از نظر پیچیدگی) می توان به دو طبقه مسائل خوش تعریف و مسائل بدتعریف تقسیم کرد. مسائل خوش تعریف و بدتعریف برای تصمیم گیرندگان مختلف نسبی است چرا که توانائی افراد و گروه های تصمیم گیرنده متفاوت است و مسأله ای که برای فردی بد-تعریف محسوب میشود شاید برای دیگری خوش-تعریف باشد ولی مواردی هستند که در حد توانایی عام خوش تعریف محسوب می شوند. بازی های ساده نمونه ای از مسائل خوش تعریف عام می باشند. مسائل خوش تعریف: مسائلی هستند که در آن ها وضعیت فعلی، وضعیت آرمانی و روش های ممکن برای رسیدن به وضعیت آرمانی مشخص باشد. برای حل مسأله خوش تعریف کافی است از نقطه کنونی آغاز کنیم و قدم به قدم به سمت وضعیت مطلوب پیش برویم. مسائل بدتعریف: نقطة مقابل مسائل خوش تعریف هستند. در این گونه مسائل اکثراً نمی توان مطمئن بود که برای حل مسأله از کدام راه حل باید استفاده کرد و حتی تشخیص چیستی مسأله خود مسأله ای است که باید مشخص شود. لازم به ذکر است که اکثر مسائل دنیای واقعی از این دست مسائل هستند. یکی از روش های حل مسائل بدتعریف، بازساخت مسأله است بدین معنی که مسأله به بخش های کوچکتر و قابل حل تری تبدیل می شود. البته در این حال، این خطر وجود دارد که مسأله نه در بخش های کوچک که در ارتباط میان این بخش ها باشد. تکنیک های خاصی برای حل این مسائل وجود دارد که در جای خود باید به آن ها پرداخته شود. مسائل بدتعریف معمولاً دارای راه حل مشخصی نیستند و به همین دلیل، خلاقیت در حل این مسائل نقش کلیدی بازی می کند. یک راه حل تا راه حل دیگر می تواند نتیجه های کاملاً متفاوتی را به همراه داشته باشد و از زوایای مختلفی مسأله را مورد بررسی قرار دهد. منبع: ستاره جهت پژوهش بیشتر کلیک کنید: روش دلفی ثبت نام و عضویت میز کار لینک های مفید خدمات حَسمان ارتقاء سواد مالی در حَسمان خدمات ویژه حسابداران ارتقاء حرفه ای در حَسمان خدمات ویژه مدیران طرح پویش سواد اندوزی مالی دوره های آموزشی lms عضویت ویژه حسمان مشارکت و دعوت از دوستان همیار با تو همیار دانش آموز طرح پویش سواد اندوزی مالی آموزش سواد مالی مقدماتی نبض بازار دیده بان بازار هوای بازار دوره آموزشی بهینه نگر همیار شغلی حسابدار دیکشنری تخصصی حسابداری ثبت رزومه دوره های آموزشی توسعه نگر طرح توانمند سازی ایستگاه خبر حسابداری مدار خبر کار و دانش ثبت آگهی استخدام دوره های آموزشی مدیران همیار دانش آموز طرح پویش سواد اندوزی دوره های آموزشی همراه با تیم همراه با تیم همراه با تیم مقاله های مرتبطدر حل مشکل به چه مسائلی میتوان پرداخت؟به مشکل فکر کنیم یا به راه حل آن؟توانایی حل مسئله و ضرورت آنراههای حل مسائلروش های حل مسئله حمیده فلاح | 1397/11/06 16:19:49 | 0 0 مهارت حل مسئله در چه سطوحی قابل تعریف است؟ سطح پایه: میتوانم مشکلات خودم را تشخیص دهم. شاید نتوانم آنها را حل کنم. اما حداقل میدانم چه مشکلاتی دارم و میتوانم در میان اطرافیان یا دوستان و آشنایان و متخصصان و کارشناسان، فرد یا افرادی که میتوانند به حل مشکلاتم کمک کنند را تشخیص دهم. سطح میانی: نه تنها در تشخیص مشکلاتم توانمند هستم. بلکه معمولاً میتوانم راهکار مناسب برای آنها را نیز انتخاب و اجرا کنم. اگر هم به دیگران مراجعه میکنم، صرفاً برای بهبود کیفیت تحلیل و تصمیمگیری است. اما در نهایت خودم از قدرت ریشه یابی و تحلیل و انتخاب راهحل بهرهمند هستم. سطح پیشرفته: میتوانم به دیگران در تشخیص مشکلاتشان کمک کنم. گاهی اوقات که انسانها در محیط کار یا خانه، در میانهی مشکلات هستند و به همین علت، به سادگی نمیتوانند وجود این مشکلات را تشخیص داده یا آنها را ریشه یابی کنند، میتوانم نقش یک نگاه بیطرف با سوگیری کمتر، برای کمک به آنها تبدیل شوم. سطح خبره: میتوانم به دیگران کمک کنم تا مهارت حل مسئلهی خود را بهبود دهند. به عبارتی بتوانند در زمینه تشخیص مسائل و جستجوی راهکارها و اقدام برای رفع آنها، به سمت استقلال از دیگران گام بردارند و اگر هم دیگران را به کار میگیرند، مسئولیت نهایی راهکار انتخاب شده را آگاهانه بر عهده بگیرند. پاسخ دیدگاه کاربران نام: پست الکترونیک: * متن: * کد امنیتی: * دیدگاه کاربران نام: پست الکترونیک: * متن: * کد امنیتی: *