> مقالات موضوعی > فرهنگی و مذهبی > موضوعات قابل تامل > فکر و فلسفه > مشاهده مقاله جهت ارسال به چند نفر، نام و ایمیل گیرندگان با کاما { ، } جدا شوند. نام فرستنده: * ایمیل فرستنده: نام گیرنده(گان): * ایمیل گیرنده(گان): * متن پیام: * کد امنیتی: توهم پُل میشِل فوکو فیلسوف، تاریخدان و متفکر معاصر فرانسوی و واضع اصطلاح «انسانگرایی ضد اومانیستی» است. وی، فرزند «آن مالاپار» و جراح متمول «پل فوکو» بود که در ۱۵ اکتبر ۱۹۲۶ در ناحیه سنت موار پواتیه فرانسه به دنیا آمد. بعدها اسم خود را به میشل فوکو تغییر داد. او صاحب کرسی «تاریخ نظامهای فکری» در کالج دو فرانس بود و در دانشگاه ایالتی نیویورک در بوفالو و دانشگاه کالیفرنیا، برکلی تدریس کرد. به خاطر نظریات عمیق و دیدگاه انقلابی دربارهٔ جامعه، سیاست و تاریخ از سرشناسترین متفکران قرن بیستم محسوب میشود. همچنین فوکو جزو رهبران نظری پساساختارگرایی محسوب میشود، هر چند از آنها فاصله گرفت و در مصاحبهای که بعدها از آن برائت جست، به صراحت خود را نیچهگرا نامیده است. او در مورد توهم می نویسد که : عضویت در تیم متفکران در طرح همراه با تیم اعتبار هدیه بگیرید و مشارکت کنید کلیک کنید... در طرح همگام با تیم با اعتبار هدیه، از خدمات ویژه استفاده کنید کلیک کنید... در طرح همیار با تیم در بازارکار حسابداری و مالی بدرخشید کلیک کنید... در طرح همکار با تیم خدمات مالی و حسابداری خود را معرفی کنید کلیک کنید... توهم قادر است انسان را از چنگ امر توهم زا برهاند٬ حال آنکه قاعدتا تنها عقل و منطق میتواند انسان را از یوغ تصورات غیرمنطقی آزاد کند. این قدرت مبهم تخیل از چه برمیخیزد؟ از آنجا که ذات و جوهرهی تصویر آن است که خود را واقعیت جلوه دهد٬ متقابلا واقعیت نیز باید بتواند از تصویر گرتهبرداری کند و خود را دارای همان جوهر و معنا بنمایاند. ادراکات میتوانند رویا را بیهیچ تعارض و انفصالی ادامه دهند؛ خلاهای آن را پر کنند؛ جنبههای ناپایدار آن را تثبیت کنند و به آن تحقق بخشند. همانطور که توهم ممکن است مانند ادراک٬ حقیقی بنماید٬ ادراک نیز خود میتواند به حقیقت مشهود و انکارناپذیر توهم تبدیل شود. پاسکال میگوید «دیوانگی بشر آنچنان ضروری است که دیوانه نبودن خود شکل دیگری از دیوانگی است» و داستایفسکی گفته است : برای آنکه از عقل سلیم خود مطمئن شویم٬ راه چاره آن نیست که همسایهمان را محبوس کنیم بلکه باید تلاش کنیم که در اعماق تاریخ به درجهی صفر دیوانگی، در سیر جنون دست یابیم یعنی زمانی که برداشت انسان از جنون یکدست و نامتمایز بود؛ زمانی که مرزبندی میان عقل و جنون خود هنوز مرزبندی نشده بود. بایستی دریافت که انسان چگونه خرد را جا گذاشت و در دیگر سوی هم دیوانگی را. آنچنان که این دو راه هرگونه تبادل را بر هم بستند و هریک برای دیگری حکم مرده را یافتند. انسان مدرن در قلمرو آرام و بیکشمکشی که در آن جنون بیماری روانی تلقی میشود دیگر با دیوانه گفتگویی ندارد. در یک سو انسان عاقل جای دارد که پزشک را به نمایندگی از خود به سوی جنون میفرستد و بدین ترتیب هر نوع رابطه با جنون را خارج از کلیت مجرد بیماری ناممکن میکند. در سوی دیگر دیوانه جای دارد که با غیر خود تنها با میانجی خردی که آن هم مجرد است ارتباط حاصل میکند. بین آن دو زبان مشترک وجود ندارد یا بهتر است بگوییم دیگر وجود ندارد.امروز برداشت ما از جنون در چنگ آرامش علمی است که از فرط شناختن جنون آنرا فراموش کرده است. بایستی مرزها را بشکنیم. میشل_فوکو ثبت نام و عضویت میز کار لینک های مفید خدمات حَسمان ارتقاء سواد مالی در حَسمان خدمات ویژه حسابداران ارتقاء حرفه ای در حَسمان خدمات ویژه مدیران طرح پویش سواد اندوزی مالی دوره های آموزشی lms عضویت ویژه حسمان مشارکت و دعوت از دوستان همیار با تو همیار دانش آموز طرح پویش سواد اندوزی مالی آموزش سواد مالی مقدماتی نبض بازار دیده بان بازار هوای بازار دوره آموزشی بهینه نگر همیار شغلی حسابدار دیکشنری تخصصی حسابداری ثبت رزومه دوره های آموزشی توسعه نگر طرح توانمند سازی ایستگاه خبر حسابداری مدار خبر کار و دانش ثبت آگهی استخدام دوره های آموزشی مدیران همیار دانش آموز طرح پویش سواد اندوزی دوره های آموزشی همراه با تیم همراه با تیم همراه با تیم مقاله های مرتبطفیلسوفان خرمگساندبزرگترین جنایت از دید اشووقف خود برای جامعه از دید انیشتینتالسآشنایی دیدگاه کاربران نام: پست الکترونیک: * متن: * کد امنیتی: *