تبلیغ شماره 1
بازگشت به پورتال مرکزی

فرانسیس بیکن فیلسوف، سیاستمدار، دانشمند، حقوقدان و نویسنده انگلیسی بود. بسیاری وی را محور اصلی تحول فکری در قرون وسطی می‌دانند تا جایی که او را از بانیان انقلاب علمی می‌شمارند و پایان سلطه کلیسا بر تفکر را به اندیشه‌های او نسبت می‌دهند.فرانسیس بیکن معتقد بود که «علم بر انسان و جهان تسلط دارد» و «بر طبیعت نمی‌توان مسلط گشت مگر آنکه از قوانین آن آگاهی یابیم» و در رد اندیشه کلیسا چنین عنوان کرد که «اگر انسان ذهن خود را معطوف به ماده کند در حدود آن کار می‌کند و از حدود ماده تجاوز نمی‌نماید».

 

وی معتقد بود که ادراک ما از حقیقت تنها در همان حدی است که مشاهدات ما اجازه می‌دهد و «خارج از حیطه مشاهدات» نه تنها نمی‌توانیم چیزی بدانیم، شاید اصولاً شایسته دانستن آن نباشیم. از نظر او ذهن مسئول یافتن روابط در ماده به وسیله مشاهده و تجربه است و میان علم و عمل و مشاهده فرقی نیست.

 

راهی که وی برای رسیدن به بصیرت و ادراک بهتر از جهان پیرامون پیشنهاد می‌کند چنین است: «با کسب دانش طبقه‌بندی ماده بر اساس ارزش و اعتبار آن، ذهن خود را از تزویر دور دار» و برای رسیدن به این ادراک باید ذهن را از بت‌هایی که آن را احاطه کرده‌اند رها سازیم اودر رابطه با ارباب مناصب می گوید که : مردمی که به مناصب ارتقا می یابند سه بار در اسارت و بندگی هستند:

 

1- بندگی سلطان وقت یا دولت

2- بندگی شهرت یا وجهه شان در میان عوام

3- بندگی مشاغل

 

و از این روست که نه خودشان آزادند و نه وقتشان و نه عملشان، رسیدن به این "مناصب" کوشش و رنج فراوان میخواهد و مردم با هموار کردن این همه رنج بر خود میخواهند رنج های بیشتر و بزرگتری را متحمل شوند و با ناشایستگیها میخواهند ناشایستگی های دیگر بدست آورند زیر پای ارباب مناصب همواره لغزان است و عزل از این مقامات یا به منزله ی سقوط یا در محاق و گمنامی افتادن است.

 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی
Web Analytics