تبلیغ شماره 1
بازگشت به پورتال مرکزی

برتراند راسل می‌گوید :

آدمیان از هیچ چیز روی زمین به اندازه‌ی تفکر نمی‌ترسند. بیشتر از نابودی، حتی بیشتر از مرگ. تفکر، ویرانگر و طغیانگر است. مهیب و هولناک است. تفکر نسبت به تعصبات، نهادهای جا افتاده و عادت‌های آسایش‌بخش، بیرحم است. تفکر به قعرِ جهنم سرک می‌کشد و نمی‌هراسد. تفکر، عظیم، چابک و آزاد است. نور جهان است و شکوه بشر!

 

همیشه اینچنین بوده، اکثریت بشریت یکبار هم که شده خود را در میان زندانى احساس می‌کند که تنها راه گریز از آن تفکر است و جالب اینجاست که على رغم دانستن این موضوع کماکان بودن در این زندان را ترجیح مى دهد! پرنده‌اى که اهلى شده و یا تا درجه‌ای اهلى شده را در نظر بگیرید! پرنده شاید حتى اگر درهاى قفس را به رویش بگشایید قفس را به دنیای بیرون ترجیح دهد،در قفس است که به دانه می‌رسد، در قفس است که احساس آرامش دارد، در قفس است که از مخاطرات به دور است. خارج شدن از این زندان هم براى انسان ریسک است یک ریسک بزرگ!

 

اما آیا ماندن و در جا زدن، با فلسفه وجودى بشر سازگار است؟ اما گاهى اوقات از قفس به در می‌آییم و آزادانه به پرواز! تمام حصارهاى اطرافمان را به کنارى می‌زنیم و اوج می‌گیریم. اما ناگاه به خود می‌آییم و متوجه بالهاى مصنوعی خود می‌شویم و از ترس سقوط باز به قفس خود برمیگردیم، به زندان خود، به این چاردیوارى نمور! اما این دفعه این زندان متفاوت به نظر می‌رسد، آرى کوچکتر از پیش و حقیرتر. تو که لذت آسمان را چشیده‌اى دیگر به این خرابه بسنده نمی‌کنی. شاید نوبت بعد به خورشید رسیدى... اما اى کاش دانه مرا سرگرم خود نکند!

 

 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی
Web Analytics