تبلیغ شماره 1
بازگشت به پورتال مرکزی

 برخی افراد شناخت صحیح و واقعی از خود و توانایی‌هایشان ندارند و بر اساس آنچه که واقعاً هستند (خود واقعی‌شان) برنامه‌ریزی و عمل نمی‌کنند، بلکه اهدافشان را بر اساس آنچه که دوست دارند باشند (خود ایده آل) طراحی می‌کنند.

تفاوت قائل شدن میان این دو مقوله حائز اهمیت می‌باشد چون پرداختن بیش‌ازحد به «خود ایده آل» و آرزوهایی که فرد برای داشتن برخی خصوصیات دارد، ما را از رسیدن به شناخت واقعی از خودمان بازمی‌دارد.


1)آگاهی از ویژگی‌های جسمانی و بدنی
 داشتن تصویری واقع‌بینانه از خود، یکی از عوامل مؤثر در شناخت خود است. بدین منظور می‌توانید در مقابل آینه‌ای تمام‌قد بایستید و ویژگی‌های ظاهری‌تان را بار دیگر ازنظر بگذرانید. همه ما دارای ویژگی‌های ظاهری مثبت و منفی در کنار هم هستیم. با شناسایی دسته ای از ویژگی‌های منفی در ظاهرتان که قابل‌تغییرند، سعی کنید برای بهبود آن‌ها تلاش کنید تا به احساس رضایت بیشتری نسبت به خود دست‌یابید.


2) آگاهی از نقاط قوت خود
همه افراد از برخی ویژگی‌های مثبت و نقاط قوت برخوردارند. شاید شما هم بسیاری از آن‌ها را در خود سراغ داشته باشید، درعین‌حال ممکن است از برخی نقاط قوت در خودتان غافل باشید.


3) آگاهی از نقاط ضعف خود
علاوه بر شناخت نقاط قوت، آگاهی از نقاط ضعف نیز برای شناخت هر چه بیشتر خود لازم است. برخی افراد نقاط ضعف خود را انکار می‌کنند چون توانایی روبرو شدن با آن‌ها را ندارند، برخی نیز نقاط ضعفشان را به‌قدری بزرگ می‌کنند که خود را فردی ضعیف و سرشار از ویژگی‌های منفی می‌پندارند. هر دو گروه مذکور قادر به شناخت واقعی خود نخواهند بود و از رسیدن به خودآگاهی ناتوان‌اند. درواقع آگاهی از نقاط ضعف خود و پذیرش آن‌ها و رسیدن به این باور که هر فردی ممکن است اشتباه کند و از اشتباهات خود درس بگیرد، شرط کاملاً ضروری برای پیشرفت و رسیدن به خودآگاهی است.


4) آگاهی از افکار خود
تاکنون به این موضوع فکر کرده‌اید که رفتاری از شما صادر می‌شود، از کجا می‌آید؟ چه چیز باعث می‌شود که در اوقات گوناگون، احساسات مختلفی داشته باشید؟ بله، آنچه احساس و رفتار ما را شکل می‌دهد، افکار و گفتگوهای درونی ما است. ما بر اساس آنچه که فکر می‌کنیم، دست به عمل می‌زنیم.


5) آگاهی از باورها و ارزش‌های خود
باورها، ارزش‌ها و نگرش‌های هر فرد روی ادراک وی از دنیای پیرامون و چگونگی پاسخ او به محیط اثر می‌گذارد. درواقع ما بر اساس یک چهارچوب ذهنی منحصربه‌فرد عمل می‌کنیم و برای شناخت خود، آگاهی از این چهارچوب ذهنی امری لازم و ضروری است. باورهای ما شامل اصولی هستند که باطناً آن‌ها را پذیرفته و قبول داریم. ارزش‌ها نیز عبارت‌اند از ملاک و معیارهایی که به‌وسیله آن‌ها افکار و رفتار خود و دیگران و هر آنچه در محیط رخ می‌دهد را ارزشیابی می‌کنیم. نگرش یا دیدگاه افراد نسبت به مسائل نیز از باورها و ارزش‌های آن‌ها نشأت می‌گیرد. ساختار ذهنی افراد مختلف متفاوت از یکدیگر بوده و گاهی نیز این ساختارها تحت تأثیر دیگران شکل‌گرفته و ناکارآمد می‌باشند. اما باورها و ارزش‌های فرد امری مطلق نبوده و قابلیت اصلاح و تغییر دارند.


6) آگاهی از اهداف خود
طبیعی است که هر فردی در زندگی برای خود اهدافی را دنبال می‌کند. وقتی به مدرسه می‌روید، وقتی در محل کارتان حاضر می‌شوید، وقتی برای تعطیلاتتان برنامه‌ریزی می‌کنید، هدف و برنامه‌ای خاص در ذهنتان دارید. برخی از این اهداف کوتاه‌مدت‌اند گاهی نیز افراد اهداف بلندمدت در سردارند و در جهت رسیدن به آن گام برمی‌دارند. برنامه‌ریزی و هدفمند بودن در زندگی و آگاهی از این اهداف، برای رسیدن به خودآگاهی و شکوفا نمودن پتانسیل‌های افراد ضروری است. برخی افراد چون شناخت کاملی از خود و آرزوهایشان ندارند، نمی‌توانند برای خود وزندگی‌شان برنامه‌ریزی کرده و اهدافی را در نظر بگیرند. این افراد اگر هدفی نیز داشته باشند، غالباً غیرواقع‌بینانه و نامتناسب با شرایط خودشان است.

 

منبع:

کتاب مهارت‌های زندگی
 مرکز مشاوره روان آوا.
 

 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی
Web Analytics