تبلیغ شماره 1
بازگشت به پورتال مرکزی

مردی در یکی از دره های کوه های پیرنه قدم میزد، که به چوپان پیری برخورد. چوپان او را در غذایش شریک کرد، و مدت درازی کنار هم نشستند و از زندگی صحبت کردند.

 

مرد میگفت: اگر کسی به خدا اعتقاد داشته باشد، باید بپذیرد که آزاد نیست، چون خداوند هر گام او را هدایت می کند.

 

در پاسخ، چوپان او را به دره تنگ و عمیقی برد که در آن، پژواک هر صدایی به وضوح شنیده می شد.

 

گفت: زندگی این دیواره هاست، و سرنوشت فریادی است که هر یک از ما می کشد. آن چه انجام می دهیم، تا قلب خداوند بالا می رود، و به همان شکل به طرف ما بر می گردد.

 

اعمال خدا، به سان پژواک کردار ماست.

 

پائولو کوئلیو

 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

افسانه زارعی |   1395/01/14 06:19:36   |
2     0
دنیا نیز پژواک افکار ماست خوب بیاندیشیم خوبی ها را خواهیم شنید
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
مهران بخشی |   1395/04/06 01:05:59   |
2     0
خدا را گفتم
بیا جهان را قسمت کنیم :
آسمان برای من ابرهایش برای تو
دریا برای من موج هایش برای تو
ماه برای من خورشید برای تو

خدا خندید و گفت :
تو بندگی کن و انسان باش همه دنیا برای تو …..
من هم برای تو
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی
Web Analytics