تبلیغ شماره 1
بازگشت به پورتال مرکزی

غلامحسین دوانی(حسابدار رسمی):شفافیت اقتصادی حلقه گمشده کمک به زلزلع زدگان

به گزارش لحظه نگر مالی تیم متفکران به نقل از غلامحسین دوانی روزنامه شهروند مورخ 29 آبانماه 1396، بعد از حادثه تأسف‌بار زلزله کرمانشاه برخی دوستان خارج‌نشین طی تماس‌هایی اعلام کردند که می‌خواهند کمک‌های نقدی و غیرنقدی خود را به دست زلزله‌زده‌ها برسانند؛ اما نمی‌دانند به چه حساب و یا چه کسانی باید اطمینان کنند.

 

در شبکه‌های اجتماعی صدها حساب به نام اشخاص حقیقی که همه مدعی خیرخواهی هستند برای کمک به زلزله‌زدگان افتتاح شده اما شهروندان نمی‌دانند این اشخاص اعم از حقیقی یا حقوقی چه کسانی هستند؟! به موجب قوانین کشور افراد حقیقی علاقه‌مند به نوعدوستی می‌توانند از نهادهای ذیربط (البته پس از دوره طولانی) کسب مجوز کرده و رسما فعالیت نوعدوستانه و خیرخواهانه خود را در قالب یک موسسه ادامه دهند.

 

گردش چند دقیقه ای:
مسیر خدمات مالی و حسابداری را مجازی طی کنید

بند (ط) ماده ١٣٩ اصلاحی ‌سال ١٣٩٤ که از ابتدای ‌سال ١٣٩٥ ساری و جاری است، تأکید می‌کند: «کمک‌ها و هدایای دریافتی نقدی و غیرنقدی موسسات خیریه و عام‌المنفعه که به ثبت رسیده باشند، مشروط به این‌که به موجب اساسنامه آنها صرف اموری شود که اعم آنها به این شرح است: تحقیقات فرهنگی، علمی، دینی، فنی، اختراعات و اکتشافات، تعلیم و تربیت، بهداشت و درمان، بنا و تعمیر و نگهداری مصلاها و حوزه‌های علمیه و مدارس علوم اسلامی و مدارس و دانشگاه‌های دولتی، مراسم تعزیه و اطعام، امور عمرانی و آبادانی، هزینه یا وام تحصیلی دانش‌آموزان و دانشجویان، کمک به آسیب‌دیدگان ناشی از سیل، زلزله، آتش‌سوزی، جنگ و حوادث غیرمترقبه و... چنانچه این کمک‌ها و هدایای دریافتی نقدی و غیر نقدی توسط سازمان امور مالیاتی طبق مورد آیین‌نامه‌های ١٣٩ تأیید شود از پرداخت مالیات معاف است.»

 

 

حال سوال اساسی برای شهروندانی که علاقه‌مند به اعطای کمک به افراد خیرخواه یا موسسات بی‌نام و نشانی که در جمع‌آوری این کمک‌ها داوطلب شدند این است که اولا چرا به ثبت نرسیده‌اند و در صورت ثبت‌شدن، شماره ثبت آنها در اداره ثبت شرکت‌ها و موسسات غیرتجاری چیست؟
دوم چگونه در کشوری که شاخص بی‌اعتمادی افراد به یکدیگر ٨٠‌درصد و شاخص تقلب بالای ٧٠‌درصد است، این همه اشخاص خیّر پیدا شده‌اند؟ چگونه در کشوری که شفاف‌سازی فراموش شده، فلان وزیر مدعی ٨‌ هزار ‌میلیارد ثروت و آن یکی متهم به‌ هزار ‌میلیارد ثروت می‌شود؛ در حالی ‌که تا همین مدت  پیش آه در بساط نداشتند!

 

گفته می‌شود حدود ١٥‌هزار موسسه خیریه با نام و نشان و بی‌نام و نشان در کشور فعالیت دارند که عمده آنان فاقد صورت‌های مالی هستند؛ در حالی ‌که موسسات عام‌المنفعه چون با حقوق عام سروکار دارند و از همه مردم کمک دریافت می‌کنند، باید عملکرد خود را انتشار عام داده و بگویند با کمک‌های مردم چه کرده‌اند؟ این یک الزام قانونی در همه کشورهای پیشرفته است که موسسات خیریه باید صورت‌های مالی خود را به صورت شفاف ابراز کرده و حسابرسی شوند؟! نگارنده لازم می‌داند به همه خیّرین واقعی که با ارسال کمک‌های نقدی و غیرنقدی به یاری هموطنان زلزله‌زده برخاسته‌اند، ادای احترام کند.

 

شاید برای خیلی‌ها این پرسش ایجاد شود که ثروتمندان جهان چگونه این همه دست و دلبازی می‌کنند و مثلا سرپرستی ده‌ها کودک بی‌سرپرست را به عهده می‌گیرند یا وصیت می‌کنند بخش قابل توجهی از دارایی خود را به نهادهای خیریه ببخشند؟ یا بنیاد ثروتمندترین مرد جهان چگونه با داشتن میلیاردها دلار ثروت، ده‌ها میلیون دلار در موارد خاص کمک بلاعوض می‌کنند. زوکربرگ ازجمله کسانی است که مانند میلیاردرهایی چون بیل گیتس، وارن بافت و ریچارد برنسون پیمان The Giving Pledge را امضا کرده‌ است. براساس این پیمان که یک پروتکل داوطلبانه است این سوپر میلیاردر‌های جهان سرمایه‌داری متعهد شده‌اند که نیمی از ثروت خود را در طول حیاتشان از طریق موسسات خیریه ببخشند.

 

حالا ثروت ٦٨ نفر سوپر میلیاردرهای جهان بیش از ثروت نیمی از جمعیت جهان است؛ اما جالب است بدانید که پشت این کارهای خیر یک معادله هم وجود دارد. در پس اعانات و کمک‌های بشردوستانه در جهان سرمایه‌داری معافیت مالیاتی قابل توجهی وجود دارد که اصل اساسی تشکیل بنیاد‌های خیریه است. به ویژه آن‌که چند بنیاد بزرگ نظیر بنیاد فورد، بنیاد دیل کارنگی و... عملا سیاست‌گذاران بین‌المللی را در قالب کمک‌های خاص در چنگ خود دارند (برای اطلاعات بیشتر کتاب دکترین شوک نوشته خانم نوآمی کلاین انتشارات اخگر را مطالعه فرمایید). به ‌طور مثال مارک‌ زاکربرگ، بنیانگذار فیس‌بوک با تخصیص چیزی در حدود ٤٥‌میلیارد دلار یک شرکت با مسئولیت محدود در قالب خیریه قرار ایجاد کند و ٩٩‌درصد از سهام شرکت فیس‌بوک، به این خیریه منتقل شود. بررسی‌های مالیاتی نشان می‌دهد که موسس فیس‌بوک با این حرکت خود درواقع یک ماشین سرمایه‌گذاری جدید را راه‌اندازی کرده است. در تفسیر این مطلب، آنچه که به‌ عنوان اصلی‌ترین نکته ماجرا باید مد نظر قرار گیرد، عدم راه‌اندازی یک بنیاد خیریه توسط آقای زاکربرگ و خانم چان است.

 

درواقع زاکربرگ در راستای این هدف خود، شرکتی با مسئولیت محدود را راه‌اندازی کرده که در کنار مزایای اجتماعی و عام‌المنفعه متفاوت، سودهای بی‌شماری را نیز برای موسس فیس‌بوک به همراه خواهد داشت تا به نوعی سرمایه میلیاردی او از این جیب به آن جیبش جابه‌جا شود. از مزایای بالای کاهش مالیات پرداختی، به‌ویژه در صورتی که ارزش سهام فیس‌بوک افزایش یابد، برخوردار شود. شرکت با مسئولیت محدود که توسط زاکربرگ فعالیت خواهد کرد، می‌تواند در قالب سیاست‌های سودمند برای عموم، برنامه‌های خود را پیاده‌سازی کند اما مد نظر داشته باشید که همین حالا هم شرکت‌های زیادی هستند که در کنار واقعیت بخشیدن به سیاست یادشده، سود مالی زیادی را نیز برای صاحبان خود به همراه داشته‌اند. این‌گونه شرکت‌ها حتی می‌توانند هزینه‌های سیاسی، لابی‌هایی برای تغییر قانون و مواردی اینچنینی را نیز در میان فعالیت‌های خود پیاده‌سازی کنند. این‌گونه اعمال در جهان اقتصاد به نام فرامالیاتی انساندوستانه تعبیر می‌شود؟!

 

بدیهی است در صورتی که شرکت راه‌اندازی‌شده توسط  زاکربرگ، موسس فیس‌بوک تماما به امور خیریه اختصاص داده می‌شد، همانند موارد مشابه، شاهد مزایای مالیاتی بودیم که البته خوشایند هر شخصی است؛ اما این شرکت، عملکرد تأثیرگذارتری دارد. این شرکت با تخصیص مقدار سهم مورد نظر خود به فعالیت‌های از پیش مشخص شده و البته عام‌المنفعه، کاهش ارزش سهام را به نمایش خواهد گذاشت تا مالیاتی برای مسئولان آن مد نظر قرار نگیرد. درواقع مارک زاکربرگ این قوانین را وضع نکرده و او تنها بهترین استفاده ممکن را از روند موجود داشته است و هزینه‌های این‌چنینی می‌توانند به ‌عنوان فرآیندهایی برای بازگشت سرمایه به متن جامعه حتی مورد تحسین هم قرارگیرند.
یا بخشنامه ٦٠٧ سازمان امور مالیاتی آمریکا نشان می‌دهد که بابت هر فرزند‌خواندگی سالانه ١٣ هزار و ٤٠٠ دلار به انضمام هزینه مسافرت و سایر هزینه‌های مرتبط قابل کسر از درآمد شخص پدرخوانده یا مادر خوانده و مازاد بر این هزینه‌ها نیز از درآمد سنوات بعدی آنان قابل کسر است. در مورد بنیاد بیل گیتس و وارن بافت و ... نیز وضع به همین منوال است زیرا وقتی ثروت از حد معینی بالا رفت باید کارایی آن را در لابی‌گری سیاسی و تأثیر بر انتخابات و شهرت اجتماعی و... شناسایی کرد؛ به‌ویژه آن‌که خیریه‌ها می‌توانند معافیت‌های مالیاتی ویژه به همراه آورند.

 

پیشنهاد نگارنده به همه کسانی که داعیه خیرخواهی دارند و حساب آنها از حساب بنیاد‌ها و اشخاص فوق جداست و علاقه‌مندند از کمک‌های ضروری برخوردار شده و آنها را مصروف کارهای خیر کنند، آن است که چون ظاهراً عده‌ای از آنان با راه‌اندازی سایت، وبلاگ و کانال عده زیادی را با خود همراه کرده‌اند، آن است که کوشش کنند در قبال تشکیل موسسات خیریه عام‌المنفعه خیریه غیردولتی - نهادهای مدنی غیردولتی - علاوه بر استفاده از معافیت مالیاتی ماده (١٣٩) بتوانند پاسخگوی عملکرد خود به صورت شفاف هم باشند، چه در غیر این صورت اعمال خیرخواهانه بی‌حساب و کتاب عملا با فساد همراه و برخی نیز صرفا در قالب تبلیغات شخصی و اعتبار و شهرت بدین کار دست می‌زنند.

منبع خبر: جامعه حسابداران رسمی ایران
 
 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

 

دیدگاه کاربران

اخبار مرتبط

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی
Web Analytics