تبلیغ شماره 1
بازگشت به پورتال مرکزی

بررسی انتقادی ایده دانشگاه نسل چهارم/قطار نسل­های جدید دانشگاه­ها در ادبیات ما توجیه کافی ندارد

مدیر امور بین­‌الملل دانشگاه شریف ضمن بررسی انتقادی ایده دانشگاه نسل چهارم، با بیان این‌که قطار نسل­‌های جدید دانشگاه‌­ها که در ادبیات درون کشور ما داغ است، توجیه کافی ندارد، گفت: این استفاده خودسرانه از مفاهیم نه ­تنها در ادبیات بین‌­المللی جایی ندارد که با اندکی تأمل و تدقیق نیز تهی­ بودن آن­ها نمایان می‌­­شود.

به گزارش لحظه نگر مالی حسمان به نقل از خبرگزاری ایسنا، عبدالرضا سیم­چی، مدیر امور بین­‌الملل دانشگاه صنعتی شریف در یادداشتی با عنوان "نهاد دانشگاه در گذار: بررسی انتقادی ایده دانشگاه نسل چهارم" که با همکاری علیرضا کاظمی نگاشته است و در اختیار خبرگزاری دانشجویان ایران قرار داده، آورده است: «دانشگاه به ­عنوان یک نهاد اجتماعی عمر بسیار زیادی دارد. دانشگاه جندی شاپور  ایران (تأسیس قرن ۳ میلادی)، تا دانشگاه­ بولوگنا (ایتالیا، تأسیس ۱۰۸۸ میلادی) به عنوان قدیمی‌­ترین دانشگاه اروپا گواهی بر این امر است. طبیعی است که به عنوان یک نهاد مترقی اجتماعی کارکرد و هدف دانشگاه نیز در طول قرن­ها دستخوش تغییرات فراوانی شد ه­است. برخی از این تغییرات شایسته عنوان تغییر نسل نیستند، ولی برخی از آن­ها به ­درستی شایسته این تعبیر هستند. تغییر نسل دانشگاه­‌ها، متناسب با تغییرات اجتماعی­-سیاسی-فرهنگی جوامع بوده­ و به صورت گسترده بر جوامع انسانی اثر گذاشته است. شکی نیست که یکی از مهم­ترین نهادهای شکل­‌دهنده جهان مدرن و نماینده مهم­ترین دستاوردهای عصرجدید، دانشگاه‌­ها هستند. از این رو، بررسی سیر تاریخی دانشگاه‌­ها و همچنین مدل‌­های جدید آن کمک شایانی به فهم نقش این نهاد در جهان امروز و ایده­‌پردازی برای نقد و بهبود این جایگاه خواهد کرد.

 

گردش چند دقیقه ای:
مسیر خدمات مالی و حسابداری را مجازی طی کنید

 

آن­ چیزی که نسل‌­های مختلف دانشگاه­‌ها را متمایز می­‌کند تغییراتی بنیادی در مجموعه­‌ای از ویژگی‌­های درهم ­تنیده است. دانشگاه‌­های نسل اول نهادهایی هستند که در آن­‌ها آموزش، نقش محوری داشته ­است. از نظر تاریخی، دانشگاه­‌های فعال تا قرن هجدهم در این دسته می­‌گنجند. جایگاه اجتماعی این نسل از دانشگاه‌ها انتقال میراث حکمت و دانش به نسل بعد بوده ­است. مانند هر برچسب‌­زنی دیگری، این توصیف کاملی نیست. بسیاری از بزرگ­ترین دستاوردها و نوآوری‌­های علمی در شاخه­‌های علوم طبیعی در قرن‌­های ۱۶ تا ۱۸ میلادی رخ داده ­است. اگر نقش دانشگاه در این دوران منحصر در انتقال معرفت موجود به نسل بعد بدون تأکید بر انتقاد و پژوهش و نوآوری فکری بود، چنین دستاوردهای فکری محقق نمی‌­شد. با این حال، منصفانه است که بگوییم چنین جنبه­‌هایی در حاشیه تلقی اجتماعی از جایگاه و نقش دانشگاه قرار داشته­ است. ویژگی مهم دیگر این نسل این است که نظر به ساختار سیاسی رایج در آن دوران، دانشگاه‌­ها برای فعالیت و از نظر مالی متکی به نظام­‌های سلطنتی بوده­‌اند.

 

اولین گذار جدی در نهاد دانشگاه در قرن  نوزدهم رخ می‌­دهد؛ یعنی زمانی که ایده روشنگری و نقد چارچوب‌­ها سرتاسر اروپا را درنوردید. "هامبولت"، فیلسوف و سیاستمدار معروف آلمانی در پی تأسیس تلقی جدیدی از دانشگاه بود؛ یک چارچوب جدید که با این نظم جدید امور سازگار باشد و بتواند در خدمت آن قرار گیرد. راه حل وی نسل جدیدی از دانشگاه بود که هدف خود را علاوه بر آموزش و انتقال معرفت به نسل جدید، پژوهش و کشف موضوعاتی قرار می‌­دهد که گذشتگان نمی­‌دانند. این پژوهش می­‌تواند حتی خط بطلان بر معارف گذشتگان بکشد. نسل دوم دانشگاه که زاییده چنین تغییر بنیادی است، دیگر به دنبال کشف طبیعت است و دغدغه‌­ای برای حفظ میراث گذشتگان یا دفاع از آن­ها ندارد. هدفی که مهم است، شناخت حقیقت است و نقادی یکی از مهم­ترین راه‌­ها برای رسیدن به این شناخت است. به درستی می­‌توان گفت که مهم­ترین پیشرفت­‌های علمی و فناوری رخ­‌داده در دو سده گذشته مرهون نهادینه‌­کردن این نگاه جدید به نقش و هدف دانشگاه بوده­ است. کشف کاستی در دانش گذشته و یا ارائه یک ایده جدید موتور محرک دانشگاه­‌های نسل دوم است. به ­علاوه، کشفیات و ایده­‌پردازی‌­های جدید به طور مستمر در محتوای آموزشی تعلیم ­داده ­شده به نسل جدید گنجانده می‌­شوند تا نسل جدید نیز بتواند با پیش­برد و نقد این دانش، در مسیر این هدف گام بردارد. از این رو می­‌توان دانشگاه نسل دوم را بر محور پژوهش نقادانه و آموزش دستاوردهای ناشی از آن تلقی کرد. حتی در قرن بیست و یکم نیز بسیاری از دانشگاه‌­ها در این چارچوب فعالیت می­‌کنند. نظر به تغییر ساختارهای سیاسی در بسیاری از کشورهای جهان، دانشگاه‌­های نسل دوم دیگر متکی بر نظام­‌های سلطنتی نیستند و از طریق بودجه‌­های دولتی و شهریه دانشجویان هزینه­‌ها را پوشش می­‌دهند.

 

برخلاف دانشگاه‌­های نسل اول که امروز عملا مصداقی در جهان ندارند، دانشگاه‌های نسل دوم هنوز بخش عمده‌­ای از دانشگاه‌­ها را، حتی در کشورهای توسعه یافته مانند کشورهای آمریکای شمالی و اروپا تشکیل می‌­دهند. همان­‌طور که ذکر شد، گذار به دانشگاه‌­های نسل دوم را می­‌توان مرهون سیطره روحیه نقادی و روشنگری در عصر جدید دانست که در عوض منجر به توسعه گسترده علم و فناوری شد. در نیمه دوم قرن بیستم، از گوشه و اطراف جهان صداهای جدیدی شنیده م‌ی­شد. خرابی‌­های گسترده ناشی از جنگ‌­های جهانی و همچنین مشکلات متعاقب آن­ها انتظارات اجتماعی خاصی را بر روی دوش دانشگاه‌­ها گذاشته­بود. دانشگاه­‌ها می­بایستی در تولید شغل و ثروت و همچنین توسعه اقتصادی نقش مستقیم ایفا کنند، نه این که صرفا نیروی کار متخصصی تربیت کنند که ممکن است در بازار کار منفصل از دانشگاه جایی داشته یا نداشته­ باشد.

 

دانشگاه کمبریج واقع در منطقه فقیر کمبریج‌شایر انگلیس توانست با ایجاد یک محیط مختص توسعه کسب‌وکارهای دانش‌­بنیان، از نوآوری و دانش پژوهشگرانش استفاده کند. شرکت‌­های کوچک و بزرگ برآمده از این دانشگاه در زمان کوتاهی موفق شدند این منطقه را به یکی از قطب­‌های اقتصادی انگلیس تبدیل کنند، به نحوی که شرکت­های مختلف از سرتاسر جهان برای حضور در این ناحیه مشتاق بودند. دانشگاه خصوصی استنفورد آمریکا نیز مدل مشابهی را در آمریکای شمالی پیگیری کرد و با تأسیس دره سیلیکون(Silicon Valley) یکی از قطب­های نوآوری جهان را ایجاد کرد. این دو نمونه موفق به سرعت به یک الگو برای دانشگاه‌­های دیگر تبدیل شدند. دانشگاهی که صرفا به دنبال پژوهش و آموزش نیست و سعی دارد با سرمایه­‌گذاری روی نوآوری و تجاری‌­سازی ایده­های تولیدشده در دانشگاه، به تولید ثروت و کارآفرینی بپردازد. در دانشگاه­‌های نسل سوم، آموزش و پژوهش همه ذیل نوآوری و کارآفرینی تعریف می‌­شود. خطوط پژوهشی دنبال­ شده در این دانشگاه­‌ها آن­هایی هستند که به نیازهای جامعه و صنایع و کسب­‌وکارها پاسخ می­‌گویند. آموزش ارائه‌­شده نیز فراخور نیازهای بازار کار است و طرح درس بایستی دانشجو را برای نوآوری و تولید ثروت آماده کند. جالب این است که در این مدل از نهاد دانشگاه، حتی پژوهش­های بنیادی در علوم پایه نیز ذیل پژوهش‌­های کاربردی تعریف می­‌شود.

 

چنین نقش جدیدی ساختار دانشگاه را به­ شدت تغییر می‌­دهد. برای مثال خدمت رسانی دانشگاه به صنعت و بازار سبب می­‌شود تا دانشگاه بتواند بخش اعظمی از هزینه‌­های پژوهش را از صنایع و شرکت­ها به دست­ آورد. واحدهای تحقیق و توسعه شرکت­ها دریافته‌­اند که می­‌توانند به دانشگاه‌­های نسل سوم اعتماد کنند تا مسائل توسعه فناوریشان را به طریقی کارآمدتر از واحدهای مستقل تحقیق­ وتوسعه‌­شان حل کنند. این نظام جدید اتکای مالی سبب می­‌شود تا وابستگی دانشگاه­‌های نسل سوم به بودجه دولت­ها کم­تر شود و به تبع آن دخالت دولت­ها در فعالیت دانشگاه­‌ها بی‌­رنگ­تر شود. یکی دیگر از تغییرات عمده متعلق به گستره فعالیت دانشگاه‌­هاست. بازار آزاد، رقابت را گریزناپذیر کرده ­است، در حالی‌­که رقابت در بازار نیازمند ایجاد مزیت رقابتی است. دانشگاه‌­های نسل دوم عمدتا دانشجویان و پژوهشگران را از مناطقی که در آن واقع بودند جذب می­‌کردند؛ ولی دانشگاه­های نسل سوم ناچارند تا بهترین استعدادها را از سرتاسر جهان جذب کنند. همچنین آمدوشد پژوهشگران و دانشجویان بین دانشگاه­‌های مختلف و استفاده مستمر از تجربیات و امکانات بقیه مراکز برای همپاماندن در این مسیر پرشتاب ضروری است. این امر سبب می­‌شود تا بین‌­المللی‌­سازی در دانشگاه‌­های نسل سوم نه­ صرفا یک مزیت که یک ضرورت باشد. یکی دیگر از ویژگی‌­های جالب دانشگاه‌­های نسل سوم ساختار مدیریتی این دانشگاه­‌هاست. برخلاف دانشگاه‌­های نسل دوم که عموماً یک استاد برجسته به‌­طور پاره­‌وقت مدیریت دانشگاه را به صورت ادواری به عهده می­‌گیرد، دانشگاه­‌های نسل سوم را مدیران حرفه­‌ای که به علم مدیریت آشنا هستند، اداره می­‌کنند. در واقع مدیریت دانشگاه صرفا مدیریت علمی-پژوهشی نیست و سهم مهارت اقتصادی-­مدیریتی در موفقیت دانشگاه به­ مراتب بیشتر است.

 

اگرچه مثال‌­هایی چون کمبریج و استنفورد از نیمه دوم قرن ۲۰ وجود داشته­‌اند، مفهوم تدقیق­‌شده دانشگاه نسل سوم نزدیک به دو دهه عمر دارد. "ویسما" (Wissema, J. G. 2008) معتقد است که این مفهوم تا مدت­ها دست­ نخورده باقی می­‌ماند و هنوز هم بهترین دانشگا­ه‌­های کشورهای توسعه یافته در بهترین حالت در حال گذار به دانشگاه­‌های نسل سوم هستند و اطلاق عنوان دانشگاه نسل سوم به آن­ها خالی از ایراد نیست. جدول ۱ ویژگی‌­های نسل­های مختلف دانشگاه­‌ها را با هم مقایسه می­کند.

 

جدول ۱ مقایسه ویژگی­‌های دانشگاه‌­های نسل اول تا سوم

 

با این مقدمه نسبتاَ‌ طولانی جای دارد تا بررسی انتقادی از شیوه دریافت این مفهوم در ایران داشته ­باشیم. اولین نکته این است که دانشگاه‌­های نسل سوم یک مدل از اداره دانشگاه و نقش آن در جامعه است. این تصور که سیر به دانشگاه­‌های نسل سوم اجتناب­‌ناپذیر است و این تنها مدل اداره دانشگاه در جهان معاصر است، خالی از اشکال نیست. بدون شک در جهان معاصر نیز دانشگاه­‌های پژوهش‌­محور جایگاه خود را از دست نخواهند داد. برای مثال پژوهش بنیادی که هیچ ارتباط مستقیم و غیرمستقیمی با تولید ثروت و کارآفرینی ندارد و صرفا به دنبال کشف حقیقت و اسرار هستی است را نمی‌­توان کنار گذاشت. شکی نیست که بزرگترین پیشرفت‌­های علم تا ۱۰۰ سال گذشته صرفا بر اساس این میل درونی به کشف حقیقت و هستی انجام شده ­است. مقیدکردن کشف هستی و حقیقت به منافعی چون تولید ثروت و کارآفرینی، نابودکردن فلسفه وجودی بخش مهمی از دانش ماست.

 

آگاهی­‌ای که علم جدید به انسان داده ­است را شاید نتوان با هیچ ثروت مادی جایگزین کرد. به­‌طور مشابه شاخه­‌هایی از معرفت را در نظر بگیرید که اساسا کارکردشان آگاهی­‌بخشی و غنای معرفت انسانی است. علوم انسانی چون الهیات، تاریخ، فلسفه و ادبیات و علوم اجتماعی در این زمینه به ذهن می‌رسند. اصرار بر این که مشروعیت این شاخه­‌های معرفت و بلیط باقی­‌ماندنشان در عصرجدید بایستی اثرگذاری اقتصادی باشد، صرفا ناشی از یک نگاه نفع‌­زده به علوم است. ایده‌­هایی چون تجاری­‌سازی علوم انسانی که در فضای کشورمان گاهی به گوش می­‌رسد را می­‌توان در این راستا فهم کرد. تحمیل قالب­‌های مناسب برای بخشی از فعالیت­های علمی به کل علم و معرفت نتیجه‌­ای جز شکست به­ دنبال ندارد. بخش مهمی از مسئولیت نهاد علم به­‌عنوان یک نهاد اجتماعی اثرگذاری اجتماعی است. ولی این که این اثرگذاری را در تولید ثروت و کارآفرینی خلاصه­ کنیم، ناشی از یک نگاه محدود به این اثرگذاری است. آگاهی‌­بخشی و فرهنگ­‌سازی بعد دیگری از اثرگذاری اجتماعی است که اساسا مقایسه یا تلاش برای تقلیل آن بعد اقتصادی نابه‌­جاست. جالب این جاست که اساس شکل‌­گیری نهاد دانشگاه و سیرتحول آن ناشی از تأملات علوم انسانی و تغییرات اجتماعی­‌ای بوده ­است که آگاهی‌بخشی این علوم پدیده آورده ­است. 

 

آیا هرتحولی در دانشگاه مصداقی از تغییر نسل است؟ برای مثال آیا نقش روزافزون فضای مجازی در آموزش و ارتباطات بین­‌المللی به مثابه ورود به نسل جدیدی از دانشگاه‌­هاست؟ به طور واضح‌­تر، اگر زمانی فرا برسد که تمامی کلاس­‌های درس به صورت مجازی برگزار شود و بهترین اساتید از سرتاسر جهان صرفا به صورت مجازی به تدریس و راهنمایی پژوهش دانشجویان بپردازند، آیا وارد نسل جدیدی شده‌­ایم؟ به­‌طور مشابه آیا  انقلاب صنعتی چهارم که سیستم‌­های سایبرفیزیکی، اینترنت اشیاء و شبکه‌­کردن همه­ چیز را شامل می‌­شود، سبب می­‌شود که مفهوم جدیدی از دانشگاه پدید آید؟ به نظر جواب به هر دو سوال خیر است. هرچند تحول ایجادشده توسط این تغییرات بسیار زیاد است، ولی همان­طور که ذکر شد، ادعای تغییر نسل در دانشگاه نیازمند تغییرات بنیادی در مفهوم دانشگاه است. به‌همین دلیل بایستی دقت کرد تا مفهوم نسل مورد سوء استفاده قرار نگیرد. برای مثال گاهی می­‌شنویم که دانشگاه نسل پنج در راه است و وقتی وارد جزئیات می‌­شویم، می­‌بینیم که شیوه‌­ای جدید در جذب دانشجو و تأسیس رشته به مثابه ورود به یک نسل جدید از دانشگاه‌­ها در نظر گرفته ­شده است.

 

در این فضا، صحبت از دانشگاه‌­های نسل چهارم زیاد شنیده می‌­شود. جالب است بدانید که بازار این مفهوم در داخل کشور داغ‌­تر از خارج ایران است. در واقع با اندکی جستجو در ادبیات بحث درم‌ی­یابید که به ­جز تعداد انگشت‌­شماری مقاله در زمینه دانشگاه نسل چهارم هیچ ادبیاتی در این حوزه وجود ندارد. جالب­تر این که همین ادبیات محدود نیز اذعان دارد که این مفهوم یک مفهوم اولیه و غیرروشن است (برای مثال لوکاویچز "Lukovics M" و زوتی" Zuti B"). در واقع اساس مفهوم دانشگاه نسل چهارم و این که اساساً نیازی به چنین امری باشد، محل تردید جدی است. با این وجود در ایران می‌­شنویم که گفته می‌­شود دنیا به سمت دانشگاه‌­های نسل چهارم رفته است و ما هنوز اندر خم کوچه دانشگاه نسل سوم هستیم. این سراسیمگی برای رسیدن به چیزی که وجود خارجی آن محل تردید است، بسیار جای تعجب دارد. به­ نظر می‌­رسد تجربه تلخ کندی جامعه ایران برای همپاشدن با تغییرات جهانی سبب شده ­است تا دغدغه‌­ای وسواس­‌گونه برای همپاشدن با تغییراتی به ­وجود آید که اساسا وجود خارجی ندارد.

 

بنگرید:

با عضویت در پورتال جامع تخصصی مالی و حسابداری تیم متفکران نوین مالی، یاد بگیرید و یاد بدهید(کلیک کنید)

هدف حسمان در دسترس قرار دادن اخبار کاربردی می باشد؛ سایر خبرهای مرتبط با این حوزه را در اختیار شما می گذاریم

یک مفهوم روشن و کارآمد نیازمند تدقیق مفهومی و تأمل بسیار است. کم­ وزیاد کردن برخی ویژگی­‌ها برای خلق یک نسل جدید کافی نیست. ابتدا اجازه دهید ببینیم در ادبیات کم­ حجم موجود، دانشگاه نسل چهارم به چه معنا است. دانشگاه نسل چهارم دانشگاهی است که صرفا مانند یک بنگاه اقتصادی به­ صورت منفعلانه به دنبال پاسخ­گویی به نیاز بازار نیست. این دانشگاه سعی می‌­کند تا به ­صورت فعالانه محیط اجتماعی اقتصادی پیرامونش را شکل دهد (لوکاویچز و زوتی، ۲۰۱۵). ایجاد یک جامعه بهتر هدف غایی­‌ای است که دانشگاه نسل چهارم پیگیر آن است. جدول ۲ ویژگی­‌های ادعاشده برای نسل چهارم دانشگاه­‌ها را نشان می­‌دهد:

 

جدول ۲ ویژگی‌­های دانشگاه نسل چهارم (برگرفته از لوکاچز و زوتی، ۲۰۱۵)

 


در داخل ایران بسیاری این ایده را جذاب یافته‌­اند. برخی حتی با ذوق‌­زدگی ادعا کرده­‌اند که بایستی به سمت دانشگاه نسل پنجم پیش رویم؛ ولی به نظر می­رسد که پشت این جذابیت عمقی وجود ندارد. اجازه دهید ابتدا به شکل­‌دهی فعالانه محیط اقتصادی بپردازیم. این که چارچوب نسل سوم، دانشگاه­‌ها را تبدیل به بنگاه­‌های اقتصادی کرده‌­است، ادعای درستی نیست. صحیح است که برخی از دانشگاه­‌ها ممکن است دچار چنین وضعیتی شده ­باشند، ولی صرف شاکله دانشگاه نسل سوم چنین الزامی ندارد. دانشگاه‌­های نسل سوم می­‌توانند فعالانه محیط اقتصادی خود را شکل دهند. نیازهای جدید را کشف کنند و یا حتی خلق کنند. منطقه فقیر کمریج‌شایر انگلیس که تحت تأثیر دانشگاه کمبریج به یک قطب اقتصادی تبدیل شده ­است، مثال بارزی از یک اثرگذاری فعالانه از جانب دانشگاه است.

 

حال اجازه دهید به بحث اثرگذاری اجتماعی بپردازیم. مفاهیمی چون طراحی حساس به ارزش، نوآوری و پژوهش مسئولانه و دانشگاه فضیلت‌­مند بیش از یک ­دهه است که فکر متفکران را به خود مشغول کرده‌­است. طراحی حساس به­ ارزش تلاش دارد تا ارزش‌­های مختلف را در فرآیند طراحی و ساخت مصنوعات تکنیکی وارد کند. این ارزش‌­ها صرفا شامل اموری چون بهداشت، حفظ محیط زیست و ایمنی نمی­‌شود و مواردی چون برابری و حتی نزاکت را نیز دربر می­‌گیرد. برای مثال نسخه‌­ای از دستیار صوتی گوگل برای کودکان طراحی شده‌­است که دستورات کودک را تنها پس از ادای کلمه جادویی (لطفا!) توسط کودک اجرا می­‌کند. این نسخه جدید در پاسخ به دغدغه والدینی توسعه داده­‌شده است که معترض بودند که دستیار صوتی گوگل کودکان آن­ها را بی­‌ادب و پرتوقع بار می‌­آورد؛ چون که عادت می­‌کنند که دستور دهند و اطاعت شوند. صدها مثال دیگر از طراحی حساس به ارزش در حوزه­‌های مختلف وجود دارد و تربیت متخصصانی که بتوانند در مراحل طراحی این ارزش­‌ها را کشف کنند و در تعامل با کاربران آن­ها را در مصنوعات تکنیکی نهادینه­‌ کنند، هدف طراحی حساس به­ ارزش است. به ­طور مشابه خلاقیت و پژوهش مسئولانه به­ دنبال نهادینه­‌کردن نوع خاصی از پژوهش و نوآوری است که به صرف تولید نتیجه چشم ندوخته ­است و مسئولانه اثرگذاری آن را درحال و آینده جامعه نظاره می‌­کند و بسته به ارزش­‌های اجتماعی در فرآیند پژوهش و نوآوری بازبینی می­‌کند. اثرگذاری پژوهش دیگر صرفا به معنای تولید محصول کارآمد نیست، بلکه در جنبه‌­های فرهنگی نیز خود را نشان می­‌دهد.

 

بسیاری از متفکران بر این باورند که دانشگاه‌­ها بایستی تمرکز بیشتری روی مواردی از این دست داشته­ باشند. به بیان دیگر، سرعت سرسام‌­آور رشد علم و رقابت در بازار آزاد نوآوری نبایستی دانشگاه را از مشارکت فعالانه در شکل­‌دهی به جامعه غافل کند. این نکته بسیار منطقی است و به­‌نظر می‌­رسد دانشگاه بایستی در این زمینه فعالیت کند. همان­طورکه مدارس اشتغال و دفاتر ثبت اختراع و کارآفرینی در دانشگاه­‌های موفق کنونی وجود دارند که سعی می­‌کنند دانشجویان  و پژوهشگران را به سمت کارآفرینی و تولید ارزش افزوده سوق دهند، دانشگاه‌­ها بایستی متخصصان و کارآفرینانی تربیت کنند که ارزش‌­های اجتماعی را در نظر بگیرند و مسئولانه به نتیجه فعالی‌ت­هایشان در ساخت یک جامعه بهتر بیندیشند. آیا این به معنای ضرورت یک نسل جدید از دانشگاه­هاست؟ به نظر این گونه نیست. این تغییرات به راحتی در ساختار فعلی دانشگاه‌­ها قابل گنجاندن است و عمقی از تغییر که برچسب نسل­ جدید را موجه کند، در این جا ضرورتی ندارد.

 

در مقام نتیجه­‌گیری، قطار نسل­‌های جدید دانشگاه‌­ها که در ادبیات درون کشور ما داغ است، توجیه کافی ندارد. این استفاده خودسرانه از مفاهیم نه ­تنها در ادبیات بین‌­المللی جایی ندارد که با اندکی تأمل و تدقیق نیز تهی­ بودن آن­ها نمایان می‌­­شود. دانشگاه‌­های نسل سوم می‌­توانند و بایستی ارزش‌های اجتماعی و اخلاقی را در فرآیند پژوهش و نوآوری دخیل کنند. اثرگذاری فعالانه بر محیط اجتماعی و فرهنگی چیزی است که نیازمند اهتمام بیشتر و عزم جمعی است و تغییر ساختاری نمی‌­طلبد. به­‌طور مشابه، فهمیدن ارزش پژوهش بنیادی که گاهی هیچ هدفی جز کشف هستی و خلقت ندارد و هم­چنین حوزه‌­هایی از معرفت که هدفی جز آگاهی­‌بخشی و روشنگری ندارند، درسی است که دانشگاه‌­های نسل سوم می­‌توانند و باید از دانشگاه‌های نسل دوم بگیرند و لازم نیست برای آن جهشی به یک نسل جدید از دانشگاه‌­ها رخ دهد.

 

نگاهی به ویژگی‌­های دانشگاه‌های نسل سوم نشان می­‌دهد که هنوز هیچ­ دانشگاه ایرانی را نمی‌­توان به تمامی یک دانشگاه نسل سوم دانست. استقلال تام از بودجه‌­های دولتی، مدیریت حرفه‌­ای خارج از دستان اساتید و تدریس و پژوهش به زبان انگلیسی مهم­‌ترین نقاط افتراق دانشگاه­­‌های فعلی ما با دانشگاه‌­های نسل سوم است. این وضعیت گذار این فرصت را به ما می‌­دهد تا قبل از تثبیت این نسل جدید از دانشگاه­‌ها در کشور، با مشکلات و نقاط ضعف آن­ها آشنا شویم و هرچه زودتر در راه رفع آن­ها بکوشیم. به­ بیان دیگر به جای این که با خوشحالی از تجاری­‌سازی علوم انسانی صحبت کنیم، دریابیم که تحمیل کارآفرینی و خلق ثروت به علوم انسانی از یک اشتباه مبنایی رنج می‌­برد. بفهمیم که تلاش برای قراردادن علوم پایه در دوراهی کاربرد یا حذف در واقع خالی­کردن نهاد دانشگاه از فلسفه وجودی علم است؛ امری که موتور محرکه اصلی رشد علم درچند قرن اخیر بوده­ است. در نهایت عطش خلق ثروت و کارآفرینی نبایستی دانشگاه­‌ها را از نهادینه‌­کردن پژوهش و نوآوری مسئولانه و تربیت متخصصانی که اثرگذاری اجتماعی (به معنایی فراتر از خلق ثروت) و طراحی حساس به ارزش را می­‌شناسند، غافل کند. روشن است که ضرورت این اصلاحات به این معنا نیست که بایستی از دانشگاه‌­های نسل چهارم، پنجم یا حتی بالاتر صحبت کنیم. گاهی اوقات عدد بیشتر به معنای پیشرفت نیست».

منبع خبر: ایسنا
 
 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

 

دیدگاه کاربران

اخبار مرتبط

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی
Web Analytics