تبلیغ شماره 1
بازگشت به پورتال مرکزی

من آدم تاثیرگذارى هستم

من آدم تاثیرگذارى هستم

آموزگارى تصمیم گرفت که از دانش‌آموزان کلاسش به شیوه جالبى قدردانى کند. او دانش‌آموزان را یکى‌یکى به جلوى کلاس می‌آورد و چگونگى اثرگذارى آن‌ها بر خودش را بازگو می‌کرد. آن گاه به سینه هر یک از آنان روبانى آبى رنگ می‌زد که روى آن با حروف طلایى نوشته شده بود:

 

مطالعه تطبیقی خواستگاری و بازاریابی

مطالعه تطبیقی خواستگاری و بازاریابی

یکی از استادان دانشگاه استنفورد در یکی از کلاس های دانشگاه استنفورد، استاد در حال شرح دادن مفهوم بازاریابی به دانشجویان خود بود...

 امت فاکس و رستوران سلف سرویس

امت فاکس و رستوران سلف سرویس

داستانی است در مورد اولین دیدار امت فاکس نویسنده و فیلسوف معاصر از آمریکا هنگامی که برای نخستین بار به رستوران سلف سرویس رفت.

وی که تا آن زمان به چنین رستورانی نرفته بود در گوشه ای به انتظار نشست با این نیت که از او پذیرائی شود.

امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم  !!!

امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!

روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم لطفا کمک کنید. روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه د ر داخل کلاه بود.

فتح علی شاه و مالک الشعرا

فتح علی شاه و مالک الشعرا

زمانی بود که فتحعلی شاه شعر می گفت و « خاقان » تخلص می کرد .

روزی قطعه ای از اشعار خود را بر فتحعلی خان صبا ملک الشعرا خواند و از او پرسید که چطور است ؟

آبدارچی شرکت مایکروسافت

آبدارچی شرکت مایکروسافت

مرد بیکاری برای سِمَتِ آبدارچی در مایکروسافت تقاضا داد. رئیس هیئت مدیره مصاحبه‌ اش کرد و تمیز کردن زمین‌ اش رو به عنوان نمونه کار دید و گفت: «شما استخدام شدین، آدرس ایمیل‌تون رو بدین تا فرم‌های مربوطه رو واسه‌تون بفرستم تا پر کنین و همین‌طور تاریخی که باید کار رو شروع کنین..»

بیسکوبیت و فرودگاه

بیسکوبیت و فرودگاه

یک زن جوان در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود . چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید. او برروی یک صندلی دسته‌دارنشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد.

چوپان

چوپان

چوپانی مشغول چراندن گله گوسفندان خود در یک مرغزار دورافتاده بود. ناگهان سر و کله یک اتومبیل جدید کروکی ازمیان گرد و غبار جاده های خاکی پیدا ‌شد. راننده آن اتومبیل که یک مرد جوان خوش لباس بود، سرش را از پنجره اتومبیل بیرون آورد و پرسید: اگر من به تو بگم که دقیقا چند تا حیوان در گله تو هست، یکی از آنها را به من خواهی داد؟

مصاحبه شغلی

مصاحبه شغلی

در پایان مصاحبه شغلی برای استخدام در شرکتی، مدیر منابع انسانی شرکت از مهندس جوان صفر کیلومتر ام آی تی پرسید: «و برای شروع کار، حقوق مورد انتظار شما چیست؟»

 

چگونه به هدف بزنیم

چگونه به هدف بزنیم

کمانگیر پیر و عاقلی در مرغزاری در حال آموزش تیراندازی به دو جنگجوی جوان بود. در آن سوی مرغزار نشانه ی کوچکی که از درختی آویزان شده بود به چشم می خورد. جنگجوی اولی تیری را از ترکش بیرون می کشد. آن را در کمانش می گذارد و نشانه می رود. کماندار پیر از او می خواهد آنچه را می بیند شرح دهد.

چرخه ی توسعه ی نرم افزار

چرخه ی توسعه ی نرم افزار

1- برنامه نویس برنامه نرم افزار را می‌نویسد و معتقد است که هیچ خطایی ندارد.

 

2- نرم افزار تست می‌شود. 20 خطا پیدا می‌شود.

تصمیم گیری خوب

تصمیم گیری خوب

گروهی از بچه ها در نزدیکی دو ریل راه آهن، مشغول به بازی کردن بودند. یکی از این دو ریل قابل استفاده بود ولی آن دیگری غیرقابل استفاده. تنها یکی از بچه ها روی ریل خراب شروع به بازی کرد و پس از مدتی روی همان ریل غیرقابل استفاده خوابش برد.

تدی و تامپسون

تدی و تامپسون

در روز اول سال تحصیلى، خانم تامپسون معلّم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس شد و پس از صحبت‌هاى اولیه، مطابق معمول به دانش‌آموزان گفت که همه  آن‌ها را به یک اندازه دوست دارد و فرقى بین آن‌ها قائل نیست. البته او دروغ می‌گفت و چنین چیزى امکان نداشت.

پژواک

پژواک

پدری همراه پسرش در جنگلی می رفتند. ناگهان پسرک زمین خورد و درد شدیدی احساس کرد.او فریاد کشید آه... در همین حال صدایی از کوه شنید که گفت: آه... پسرک با کنجکاوی فریاد زد «تو کی هستی؟» اما جوابی جز این نشنید «تو کی هستی؟» این موضوع او را عصبانی کرد.

پرواز شاهین

پرواز شاهین

پادشاهی دو شاهین کوچک به عنوان هدیه دریافت کرد. آنها را به مربی پرندگان دربار سپرد تا برای استفاده در مراسم شکار تربیت کند. یک ماه بعد، مربی نزد پادشاه آمد و گفت که یکی از شاهین‌ها تربیت شده و آماده شکار است اما نمی‌داند چه اتفاقی برای آن یکی افتاده و از همان روز اول که آن را روی شاخه‌ای قرار داده تکان نخورده است.

پرواز بوفالوها

پرواز بوفالوها

"جین بلانکو" در کتاب "پرواز بوفالوها" ویژگی‌های اجتماع بوفالوها و غازها را به این شکل توصیف می‌کند:

پدر بی حوصله و کودک باهوش

پدر بی حوصله و کودک باهوش

پدر روزنامه می‌خواند اما پسر کوچکش مدام مزاحمش می‌شود. حوصله پدر سر رفت و صفحه‌ای از روزنامه را که نقشه جهان را نمایش می‌داد جدا و قطعه قطعه کرد و به پسرش داد.

ما و خدا؛ شکایت پیش خدا

ما و خدا؛ شکایت پیش خدا

استاد می گوید:

_ اگر سفر شما دشوار است، به ندای قلب خود گوش بسپرید. بکوشید تا آن جا که می توانید، با خود صادق باشید، و مطمئن شوید که به راستی راه خود را می پیمایید و بهای رویاهاتان را می پردازید.

 

تغییر و موفقیت؛ معنای عمل

تغییر و موفقیت؛ معنای عمل

مریدی از استادش پرسید: چطور می توانم در زندگی ام بهترین شیوه عمل کردن را بشناسم؟

بخشش؛ خیابان دوطرفه

بخشش؛ خیابان دوطرفه

استاد می گوید:

_ بخشش، یک خیابان دو طرفه است. هر بار کسی را می بخشیم، خود را نیز می بخشیم. اگر نسبت به دیگران تسامح کنیم، پذیرش اشتباه های خودمان آسان تر است. بدین ترتیب، بدون گناه یا تلخی، می توانیم بهتر به سوی زندگی ره یابیم.

« 1 ... 88 89 90 91 ... 92 120 » صفحه:
هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی
Web Analytics